آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 10
در حال خواندن 1
خواندم 6
دوست داشتم 116
دوست نداشتم 0

بیچارگان

امتیاز محصول:
(11 نفر امتیاز داده‌اند)
دسته بندی:
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
42955
شابک:
9789641850694
انتشارات:
زبان:
فارسی
سال انتشار:
1399
جلد:
شمیز
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
207
شماره چاپ:
14
طول:
21
عرض:
14.8
وزن:
248 گرم
قیمت محصول:
2,600,000 ریال
افزودن به سبد خرید
افزودن
درباره بیچارگان :
درباره کتاب:

بیچارگان، رمانی کوتاه در قالب مکاتبه، در زمستان 45ـ1844 نوشته و بازنویسی شد. در ماه مه داستایفسکی نسخهٔ دستنویس رمان را به گریگاروویچ به امانت داد. گریگاروویچ دستنویس را نزد دوستش نکراسوف برد. هر دو با هم شروع به خواندن دستنویس کردند و سپیده دم آن را به پایان رساندند و ساعت 4 صبح رفتند داستایفسکی را بیدار کردند و برای شاهکاری که آفریده بود به او تبریک گفتند. نکراسوف آن را با این خبر که «گوگول تازه ای ظهور کرده است» نزد بلینسکی برد و آن منتقد مشهور پس از لحظه ای تردید بر حکم نکراسوف مُهر تأیید زد. روز بعد بلینسکی با دیدار داستایفسکی فریاد زد: «جوان، هیچ می دانی چه نوشته ای؟... تو با بیست سال سن ممکن نیست خودت بدانی.» داستایفسکی سی سال بعد این صحنه را «شعف انگیزترین لحظهٔ حیاتش» خواند.
دیوار این محصول
آخرین گفتگو، نقد و متن‌های ماندگار را در اینجا دنبال کنید
پست جدید برای ثبت دیوار نوشته باید وارد سایت شوید.
عرفان رستا
در تاریخ 07 دی 1400
quote سقف آزادی،رابطه مستقیم با قامت فکری مردمان دارد.در جامعه ای که قامت تفکر و همت مردم کوتاه باشد،سقف آزادی هم به همان نسبت،کوتاه می شود.
عاطفه امینی
در تاریخ 26 مرداد 1400
quote داستان زندگی آدم های بدبخت و درمانده ای است که از فرط بیچارگی به مرگشان راضی شده اند. وضعیت شخصیت های داستان آن قدر ملال انگیز است که بارها و بارها، در قسمت های مختلف رمان، آدم رو تحت تاثیر قرار میده، حتی قسمت هایی از داستان باعث میشه که روی نگاه و طرز برخوردمون با افراد فقیر و بیچاره تجدید نظر کنیم. برخلاف خیلی از رمان ها این داستان با یک اتفاق تلخ تمام میشه و همین اون رو قشنگ تر میکنه ...... ترجمه اش هم بسیار خوب و روان بود
سینا کاظمی
در تاریخ 19 دی 1395
quote مارکارآلکسیویچ آه دوست من بدبختی یک بیماری واگیردار است. آدم های بیچاره و بدبخت باید از هم دوری کنند تا بدبختی شان به هم سرایت نکند و بیشتر نشود. من چنان بدبختی ای به سر شما آورده ام که پیشتر به عمرتان در این زندگی محقر و در انزوایی که دارید ندیده بودید . همه این ها مرا عذاب می دهد و از غم و غصه دارم می میرم...... بیچارگان-داستایوفسکی-صفحه 114
آرش شفیعی
در تاریخ 20 بهمن 1394
quote در رمان «بیچارگان» مردی که کارمندی دون پایه است و کارش نسخه برداری از دست نوشته های دیگران است همیشه در مخارج ساده زندگی اش هم دچار مشکل است و از کمترین ضروریات چشم می پوشد تا با پولی که هر ماه نصیبش می شود فقط تا ماه بعد زنده بماند، و زن هم هرچند کودکی خوبی داشته اما امروز که خانواده اش را از دست داده سربار زنی از آشنایان قدیم شان شده و تمام تلاشش خارج شدن از زیر بار منت اوست و با کار و گاهی خیاطی سعی می کند کمی از این بار سنگین منت را از دوشش بردارد. اما در این میان هر دو آنها با به دست آوردن چند روبلی با قرض گرفتن از یکدیگر یا حقوق شان چنان شاد و سرخوش می شوند که آثار آن را در کلماتی که در ...مشاهده متن کامل