نگاهی به آثار جان فانته، جواهر گمشده‌ی ادبیات آمریکا

نگاهی به آثار جان فانته، جواهر گمشده‌ی ادبیات آمریکا
جان فانته (John Fante)، نویسنده‌ای با ریشه‌های عمیق در داستان‌سرایی آمریکایی، یکی از چهره‌های برجسته در ادبیات قرن بیستم است که تاثیرات زیادی بر نویسندگان بعد از خود گذاشته است. او بیشتر به خاطر سبک نوشتاری خاص و ویژگی‌های متنی متفاوتش شناخته می‌شود که ترکیبی از روایات واقعی زندگی خود و دردهای انسان‌های معمولی است. به بهانه‌‌ی انتشار رمان "رگ و ریشه"، به زندگی و آثار او نگاهی انداخته‌ایم.

فانته در 8 آوریل 1909 در دنور، ایالت کلرادو آمریکا در یک خانواده ایتالیایی فقیر به دنیا آمد و از دل زندگی پر از چالش‌های اجتماعی و خانوادگی، به جستجوی آن چیزی رفت که برای او مهم‌ترین ارزش در زندگی بود: «داستان‌گویی صادقانه». 

جان فانته به گفته‌ی بسیاری از منتقدان و نویسندگانِ بعد از خود، شایسته‌ی شهرتی است که در دوران حیاتش هیچ‌گاه به آن دست نیافت. قلم فانته، معجزه‌ای از جنس درد و رنج را به نمایش می‌گذارد و در عین‌حال، هر جمله‌اش پژواکی از امید و بازسازی شخصیت‌ها را در دل می‌پروراند. 

 

مسیر پرپیچ و خم نویسندگی جان فانته

زندگی فانته به گونه‌ای بود که او را به سمت یک نوشتار خودزندگی‌نامه‌ای سوق داد. در جوانی، او با فقر، تنهایی و دنیای سخت کارگرهای کالیفرنیا روبه‌رو شد. این تجربه‌ها در کنار تربیت ایتالیایی‌اش، به وی این توان را بخشید تا در آثارش بی‌پروا و بی‌واهمه از مسائلی سخن بگوید که بسیاری از نویسندگان آن زمان از ترس تابو شدن از آن پرهیز می‌کردند. با اینکه در اوایل کار نویسندگی‌اش با شکست‌های زیادی مواجه بود و حتی مدت‌ها کتاب‌هایش به فراموشی سپرده شده بودند، فانته نه تنها خود را از این وضعیت سرخورده نکرد، بلکه این تجربیات تلخ را به ابزاری قدرتمند تبدیل کرد تا در آینده با آثارش در ادبیات آمریکایی انقلابی به پا کند.

 

 

 

 

نویسندگی او با رمان "جاده‌ی لس‌آنجلس" (The Road to Los Angeles) که تصویری از دوران جوانی‌اش در لس‌آنجلس بود، آغاز شد. فانته در این اثر، داستانی از یک نویسنده‌ی جوان و رؤیاپرداز به نام «آرتورو باندینی»را به تصویر می‌کشد که با تلاش‌هایش برای نوشتن و رسیدن به موفقیت در دنیای نویسندگی دست و پنجه نرم می‌کند. باندینی، همچون فانته، در جست‌وجوی هویت در میان انبوهی از مشکلات اجتماعی و روانی است، و این تمایل به کشف هویت و معنا در زندگی، در تمام آثار او وجود دارد.

 

 

اثر بعدی او "تا بهار صبر کن، باندینی"، (Wait Until Spring, Bandini) داستان رویارویی باندینی با دشواری‌ها و حقایقی است که در سال‌های پرآشوب نوجوانی به او تحمیل می‌شود. این کتاب، نخستین اثر از چهارگانه‌ی قدرتمند فانته است که دهه‌ی سی امریکا را روایت می‌کند. 

 

 

 

 

فانته "رگ و ریشه" (The Brotherhood of the Grape) را در سال 1977 منتشر می‌کند، رمانی که به نظر برخی از منتقدان، کامل‌ترین و هوشمندانه‌ترین اثر اوست. داستان رگ و ریشه در فضایی خانوادگی می‌گذرد. «هنری ملیسه» نویسنده‌ی پنجاه ساله راوی داستان است و در معرض رابطه‌ی پیچیده‌ای با والدین سالخورده‌اش قرار می‌گیرد. رمان نشان می‌دهد که رستگاری اغلب نه با اقدامات عظیم، بلکه با رفتارهای کوچک ناشی از عشق، صبر و مسئولیت به وجود می‌آید. 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

از دیگر آثار جان فانته که به فارسی ترجمه شده‌است، می‌توان به "رویاهای بانکرهیل" (Dreams from Bunker Hill) و "از غبار بپرس" (Ask the Dust) نیز اشاره کرد. 

جان فانته مانند بسیاری از نویسندگان معاصرش به دلیل شرایط مالی، به فیلمنامه‌نویسی برای هالیوود پرداخت.

 

 

بررسی سبک نگارش و تأثیرات ادبی

جان فانته در عین انتخاب کلمات ساده در سبک نوشتاری خود، پیچیدگی‌های درونی شخصیت‌ها را به‌خوبی نشان می‌دهد و از خواننده می‌خواهد به جستجوی حقیقت در درون خود بپردازد. او در آثارش در پی یافتن حقیقت درون شخصیت‌ها است، حتی اگر تلخ و دردناک باشد. 

این نگاه خاص به زندگی، فانته را در میان نویسندگان آمریکایی قرن بیستم به چهره‌ای ماندگار تبدیل کرده است. او از بسیاری از نویسندگان هم‌دوره‌اش که به روایات پر از تزئینات و زیاده‌گویی تمایل داشتند، فاصله می‌گیرد و با زبان ساده و بی‌پیرایه‌اش، پیچیدگی‌های ذهنی و درونی شخصیت‌ها را به تصویر می‌کشد. 

 

 

جایگاه فانته در ادبیات جهان

جان فانته نه تنها در دوران حیات خود موفقیت‌های زیادی نداشت، بلکه تا مدت‌ها پس از مرگش در ۱۹۸۳، او را به‌عنوان نویسنده‌ای فراموش‌شده در نظر می‌گرفتند. اما تأثیرات او در دنیای ادبیات به‌تدریج آشکار شد. به او عنوان «جواهر گمشده‌ی ادبیات آمریکا» لقب داده اند. 

بسیاری از نویسندگان از جمله چارلز بوکوفسکی، فانته را از مبدعان سبک رمان لس‌آنجلسی دانسته‌اند. بوکوفسکی در آثارش از فانته به عنوان معلم روحی خود یاد می‌کند و جمله‌ی معروفی از او نقل شده است: «فانته خدای من بود.»

جان فانته، با تمامی پیچیدگی‌ها و رنج‌هایی که در زندگی‌اش به دوش کشید، توانست چیزی بیافریند که فراتر از ادبیات ساده‌ی زمان خود بود. او نه تنها درد انسان‌ها، بلکه آرزوهای گم‌شده‌شان، رؤیاهای ناتمامشان و شکست‌های بزرگ و کوچک‌شان را به قلم کشید. آثار او همچنان خوانندگان جدیدی را به خود جذب می‌کند و شاید در عصر مدرن، کمتر نویسنده‌ای را بتوان یافت که این‌چنین با بی‌پروایی در مقابل واقعیت‌های تلخ و تلخ‌تر انسانی ایستاده باشد. در این دنیا، که پر از موفقیت‌های نمایشی و داستان‌هایی با پایان خوش  است، فانته به ما یادآوری می‌کند که زندگی، نه همیشه، بلکه بیشتر اوقات در دل دردها و شکسته‌های خود معنا می‌یابد.

 

جهت خرید آثار جان فانته و دیگر آثار داستان جهان، به سایت زی‌مون مراجعه نمایید.