آیا کتاب را خواندهاید؟
میخواهم بخوانم
در حال خواندن
خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست نداشتم
کلارا کالان
امتیاز محصول:
(1 نفر امتیاز داده است)
دسته بندی:
داستان جهان
ویژگیهای محصول:
کد کالا:
165356
شابک:
9786009641611
نویسنده:
انتشارات:
موضوع:
داستان های کانادایی قرن 20
مترجم:
زبان:
فارسي
جلد:
نرم
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
447
طول:
21
عرض:
14.5
ارتفاع:
2.2
وزن:
511 گرم
قیمت محصول:
2,180,000 ریال
موجود نیست
درباره کلارا کالان:
درباره کتاب:
رایت که در مقام نویسنده مولف سیزده رمان و دو کتاب کودک به شمار می رود، در این رمان و در بستر حوادث سال های دهه ۳۰ در کانادا، داستان زندگی دو خواهر را روایت می کند که یکی در دهکده ای متروک و دیگری در نیویورک زندگی می کند و با نامه نگاری به همدیگر روزگار می گذرانند. رایت از لابه لای این نامه هاست که خواننده را به لابه لای جامعه خود می برد و با تیزبینی، دردها، تبعیض ها و ستم های اجتماعی که بر زنان در این جامعه روا می شود را بیان می کند. این رمان همچنین روایت کننده نقد تند اجتماعی نویسنده بر ساختار رسانه ای کشورهای غربی در مواجهه با ساختار خانواده است.
رمان «کلارا کالان» در سال ۲۰۰۱ و پس از انتشار، تمامی جوایز ادبی معتبر کانادا از جمله جایزه گیلر، گاورنر جنرال، تریلیوم بوک اورد، و سی بی ای را از آن خود کرده است و در بسیاری از روزنامه های مشهور کانادا و آمریکا درباره این رمان نقد و نظر به انتشار رسیده است از جمله نشریه تایمز لندن که این اثر را در زمره یکی از برجسته ترین رمان های عصر حاضر معرفی کرد.
در بخشی از این رمان می خوانیم:
با تمام وجود دلم می خواهد کمکت کنم که بفهمی چقدر همه این داستان سخت، پیچیده و جانسوز است: یک روز به تو خواهم گفت که چگونه آموختم به تماشای نور رو به افول روزهای پاییز بنشینم یا بوی خاک را در اوان بهار در دل برف ها بیرون بکشم؛ چگونه در یک روز زمستانی باورهایم رنگ باختند. در یک غروب تابستانی بر چرخ و فلکی سوار شدم و از اوج آن به مردی که آسیبی سخت به من رسانده بود، چشم دوختم؛ به تو خواهم گفت که روزی به رم سفر کردم و در شهر آن شاعر مرده چه شمار بزرگی جنگاور دیدم؛ به تو خواهم گفت که چگونه با پدرت، جلو در سینمایی، در تورنتو ملاقات کردم... شاید از همین نقطه شروع کنم و ماجرا را برایت بگویم. در یک غروب زمستانی، وقتی چراغ ها را زودتر از معمول روشن کنیم یا شاید در یک روز تابستانیپر از برگ با آسمانی درخسان. قصه ام را با فعل های کمکی شروع خواهم کرد: من... هستم. تو... هستی. آن... هست.
رایت که در مقام نویسنده مولف سیزده رمان و دو کتاب کودک به شمار می رود، در این رمان و در بستر حوادث سال های دهه ۳۰ در کانادا، داستان زندگی دو خواهر را روایت می کند که یکی در دهکده ای متروک و دیگری در نیویورک زندگی می کند و با نامه نگاری به همدیگر روزگار می گذرانند. رایت از لابه لای این نامه هاست که خواننده را به لابه لای جامعه خود می برد و با تیزبینی، دردها، تبعیض ها و ستم های اجتماعی که بر زنان در این جامعه روا می شود را بیان می کند. این رمان همچنین روایت کننده نقد تند اجتماعی نویسنده بر ساختار رسانه ای کشورهای غربی در مواجهه با ساختار خانواده است.
رمان «کلارا کالان» در سال ۲۰۰۱ و پس از انتشار، تمامی جوایز ادبی معتبر کانادا از جمله جایزه گیلر، گاورنر جنرال، تریلیوم بوک اورد، و سی بی ای را از آن خود کرده است و در بسیاری از روزنامه های مشهور کانادا و آمریکا درباره این رمان نقد و نظر به انتشار رسیده است از جمله نشریه تایمز لندن که این اثر را در زمره یکی از برجسته ترین رمان های عصر حاضر معرفی کرد.
در بخشی از این رمان می خوانیم:
با تمام وجود دلم می خواهد کمکت کنم که بفهمی چقدر همه این داستان سخت، پیچیده و جانسوز است: یک روز به تو خواهم گفت که چگونه آموختم به تماشای نور رو به افول روزهای پاییز بنشینم یا بوی خاک را در اوان بهار در دل برف ها بیرون بکشم؛ چگونه در یک روز زمستانی باورهایم رنگ باختند. در یک غروب تابستانی بر چرخ و فلکی سوار شدم و از اوج آن به مردی که آسیبی سخت به من رسانده بود، چشم دوختم؛ به تو خواهم گفت که روزی به رم سفر کردم و در شهر آن شاعر مرده چه شمار بزرگی جنگاور دیدم؛ به تو خواهم گفت که چگونه با پدرت، جلو در سینمایی، در تورنتو ملاقات کردم... شاید از همین نقطه شروع کنم و ماجرا را برایت بگویم. در یک غروب زمستانی، وقتی چراغ ها را زودتر از معمول روشن کنیم یا شاید در یک روز تابستانیپر از برگ با آسمانی درخسان. قصه ام را با فعل های کمکی شروع خواهم کرد: من... هستم. تو... هستی. آن... هست.
برچسبها: