جنبش های فاشیستی (بحران نظام لیبرالی و تکامل فاشیسم)
کتاب «جنبشهای فاشیستی: بحران نظام لیبرالی و تکامل فاشیسم» (Fascism in Its Epoch) نوشته ارنست نولته، که در سال ۱۹۶۳ منتشر شد، یکی از آثار برجسته در تحلیل نظریههای فاشیسم به شمار میرود. نولته در این اثر، فاشیسم را واکنشی به مدرنیته و بهویژه به مارکسیسم میداند و آن را بهعنوان یک «ضدجنبش» معرفی میکند که در برابر تحولات اجتماعی و سیاسی عصر مدرن شکل گرفته است.
نظریههای فاشیسم در نگاه نولته
نولته فاشیسم را در سه سطح تحلیل میکند:
سطح سیاسی: فاشیسم را بهعنوان واکنشی به مارکسیسم و سوسیالیسم میبیند که با استفاده از ایدئولوژیهای مخالف، در تلاش است تا تهدیدات ناشی از این جنبشها را از بین ببرد.
سطح اجتماعی: فاشیسم را در تضاد با ارزشهای بورژوایی و مدرنیته میداند و آن را بهعنوان پاسخی به بحرانهای اجتماعی و اقتصادی عصر مدرن تحلیل میکند.
سطح متاپولیتیک: نولته فاشیسم را بهعنوان مقاومتی در برابر «تراکنش» (transcendence) یا همان پیشرفتهای فنی، اجتماعی و سیاسی میبیند که در پی بازگشت به ارزشهای سنتی و هویت ملی است.
نقدها و تأثیرات
این رویکرد نولته در تحلیل فاشیسم، با استقبال و انتقادهای فراوانی روبهرو شد. برخی از منتقدان، مانند زیو استرنل، معتقد بودند که نولته با تمرکز بر ایدهها و شخصیتهای خاص، نقش عواملی چون شرایط اجتماعی و اقتصادی را در ظهور فاشیسم نادیده گرفته است. از سوی دیگر، برخی مورخان از جمله ایان کرشاو، رویکرد نولته را «مات و مبهم» توصیف کردهاند.
با این حال، کتاب نولته تأثیر بسزایی در تغییر رویکردهای تحلیلی نسبت به فاشیسم داشت و بهعنوان یکی از منابع مهم در مطالعات تاریخی و سیاسی این حوزه شناخته میشود.
نتیجهگیری
کتاب «جنبشهای فاشیستی» نولته، با ارائه تحلیلی فلسفی و تاریخی از فاشیسم، بهعنوان یک اثر کلیدی در درک نظریههای فاشیسم و زمینههای ظهور آن در قرن بیستم مطرح است. این اثر، با بررسی عمیق و چندجانبه فاشیسم، به پژوهشگران و علاقهمندان به تاریخ و سیاست، ابزاری مفید برای تحلیل و فهم بهتر این پدیده پیچیده ارائه میدهد.