آشنایی با فاشیسم: از ظهور تا پیامدهای آن در جهان امروز

فاشیسم، شکلی افراطی و خطرناک از تفکر راست سیاسی است؛ که بر پایهی استبداد، ناسیونالیسم افراطی، سرکوب مخالفان، توسعه طلبی تهاجمی و پروپاگاندا برای کنترل افکار عمومی استوار است. فاشیسم در اوایل قرن بیستم ظهور کرد و جنبش موسولینی در ایتالیا و نازیسم در آلمان از نمونههای بارز آن هستند. در این مقاله به بیان مباحثی همچون فاشیسم چیست؟ و معنی و نظریههای فاشیسم میپردازیم.
فاشیسم چیست؟
فاشیسم یک ایدئولوژی سیاسی اقتدارگرا و ملیگرای افراطی است که در اوایل قرن بیستم شکل گرفت. نظریهی سیاسی فاشیسم، در کشورهایی همچون ایتالیا تحت رهبری بنیتو موسولینی و آلمان تحت رهبری آدولف هیتلر به قدرت رسید. رهبران جنبشهای فاشیستی کسانی هستند که ادعا میکنند برای یک ملت صحبت میکنند؛ ولی واقعیت این است که قدرت آنها بر سه اصل حکومت فردی، قدرت و حاکمیت دولت و ناسیونالیسم افراطی استوار است؛ و برای رسیدن به اهداف خود از نهایت خشونت علیه افراد و جوامع استفاده میکنند.
ایدئولوژی فاشیسم به عنوان یک نظریه سیاسی در ابتدا چندان وحشتناک و هولناک نبود؛ اما زمانی که قدرتمداران و سیاستمدارانی همچون موسولینی و هیتلر آن را چراغ راه خود برای رسیدن به اهدافشان قرار دادند، باعث مرگ و تباهی بسیار عظیمی شدند. کتاب جنبشهای فاشیستی (بحران نظام لیبرالی و تکامل فاشیسم) نوشتهی ارنست نولته، به صورت جامع به بررسی این جنبشها میپردازد.

آثار تباهی و نیستی نظریه فاشیسم با گذشت بیش از صد سال همچنان در حافظه جمعی جهان ثبت شده است؛ به طوری که خطر زنده شدن این نظریه سیاسی همچنان اهل فکر و روشنفکران جهان را میترساند. با وجود جنایاتی که نظریه فاشیسم در بر داشته است در حال حاضر در تمامی جوامع سعی میشود با آگاهی سازی مانع از بروز مجدد آن شوند. فاشیسم به معنای نژادپرستی است یعنی تأکید بر برتری و اهمیت یک ملت یا گروه قومی و نژادی خاص بر دیگران و بازسازی و احیای هویت ملی یکپارچه بر اساس گذشتهای اسطورهای.
این موضوع در بهترین کتابهای سیاسی جهان، مورد بررسی و ریشهیابی قرار گرفتهاست.
فاشیسم به زبان ساده
برای آشنایی با نظریه فاشیسم و معنی آن، بهتر است به بیان فاشیسم به زبان ساده بپردازیم. ویژگیهای فاشیسم مانند هر مکتب فکری به عوامل محیطی و ویژگیهای شخصیتی مسؤولین و مجریان آن بستگی دارد، ولی میتوان برای آن برخی مضامین مشترک و مهم را عنوان کرد.
کلمهی فاشیسم برگرفته از کلمهی Fasces است. این کلمه ریشهای ایتالیایی داشته و به معنای دستهی چوبی است که که در زمان روم باستان، تبری به دور آن میپیچیدند و محافظان از آن استفاده میکردند. این ابزار به عنوان نمادی برای مفهوم قدرت به کار میرود. ظهور نظریه فاشیسم مربوط به قرن بیستم است که آثار جنگ و جنایات آن در تاریخ ثبت شده است. به بیانی سادهتر میتوان اینگونه عنوان داشت که فاشیسم، تلاش دارد با متمرکز کردن قدرت، حکومت خود را جلو ببرد. همه چیز در حکومت فاشیستی با زور و اجبار پیش میرود و هیچگونه آزادی برای نژادها و قومیتهای مختلف آن حکومت وجود ندارد. رهبر فاشیست با اختیارات فراوانی که دارد، مانع فعالیت قومیتهای دیگر میشود و همه چیز تحت فرمان و میل و اراده او است.
بنیتو موسیلینی اولین نفری بود که مفهوم فاشیسم را وارد محافل سیاسی کرد. او با حمایت از طرفداران خود ابتدا نخست وزیر ایتالیا شد؛ و بعد از مدتی به کلی رهبری کشور را به دست گرفت و لقب ایل دوچه، که به معنی رهبر است را برای خود برگزید. ایتالیا نخستین حکومت فاشیستی بود که مبنای آن دولت گرایی بود و آلمان نازی تحت سیطرهی هیتلر نیز دومین حکومت فاشیستی شد که مبتنی بر نژادگرایی بود. فاشیسم به عنوان پدیدهای کاملا متفاوت، با شکلهای رایج سیاسی، در سالهای میان دو جنگ جهانی اول و دوم، در برخی از کشورهای اروپایی پا به عرصه حیات گذارد. این پدیده در واقع زاییده بحرانهای اقتصادی و اجتماعی سالهای پس از جنگ جهانی اول بود.
کتاب فاشیسم نوشتهی کوین پاسمور، یکی از آثاری است که این موضوع را به زبان ساده و قابل فهم معرفی میکند.

فاشیسم از چه اصولی پیروی میکند؟
حکومتهای فاشیستی چند رکن مشترک دارند که در ادامه به آنها اشاره میکنیم. نظریه فاشیسم تأکید بر ملیگرایی یا نژادپرستی به منظور متحد ساختن افکار عمومی دارد؛ کاری که در ایتالیا با تکیه بر هویت ایتالیایی بودن و روم باستان مشاهده شد و در آلمان نازی هم با برتر شمرده شدن نژاد آریایی دیده شد. پروپاگاندا باعث حس خود برتر بینی در میان افراد جامعه میشد که راه را برای بلندپروازیهای خارج از مرزهای کشور هموار میکرد. توتالیتر یا تمامیتخواهی بودن و لازم و جایز شمردن خشونت و جنگ برای رسیدن به اهداف حکومتی از دیگر نظریههای فاشیسم بود. حکومت فاشیستی تمام جنبههای زندگی مردم اعم از اعتقادات، باورها، رفتارها، اندیشهها و ... را تحت کنترل خود قرار میدهد.
دموکراسی و لیبرالیسم در فاشیسم به کل رد شده است و دیکتاتوری شدید بر جامعه حاکم است. حکومتهای فاشیستی آزادی بیان، آزادی عقیده و هر گونه فعالیت ضد دولت، چه به صورت سیاسی و چه به صورتهای فرهنگی و اجتماعی را سرکوب میکند. کشور به صورت تک حزبی اداره میشود و رهبری مقتدر و کاریزماتیک بر صدر امور قرار دارد. رهبر فاشیست دارای قدرت مطلق است و هرگونه مخالفتی با او به سرکوب میانجامد. دولتها و مجالس نقشی تبلیغاتی در حکومتهای فاشیستی دارند؛ چراکه تمام مسائل داخلی و خارجی مطابق تصمیم شخص اول حکومت شکل میگیرد؛ در واقع در حکومت فاشیستی مانع از صحبت کردن افراد نمیشوند بلکه آنهارا مجبور به گفتن یکسری از سخنان خاص میکنند.
در فاشیسم، پوپولیسم یا عوام گرایی نقش بهسزایی دارد. به طوری که با استفاده از تبلیغات رسانهای، سعی در تخریب طبقهی نخبه جامعه دارد تا آنها را مسبب بدبختیهای جامعه معرفی کند و عوام را در مقابل آنان قرار دهد؛ رسانههای حکومتی اوضاع و احوال دولت را به نفع قدرتمداران جلوه میدهند و همین تبلیغات عوام فریبانه سبب بروز اختلاف و ناهنجاری در بین نژادهای مختلف میشود. رفتارهای گلهای نیز از خصوصیات شهروندان حکومتهای فاشیستی است.
در جنگ جهانی دوم، متحدین که متشکل از آلمان، ایتالیا و ژاپن بودند، هر سه حکومتهای فاشیستی داشتند. ملیت و نژاد خود را برتر میدانستند و بر این باور بودند که باید برای برگرداندن شکوه سابق خود فداکاریهای فراوان کنند. البته که متحدین شکست خوردند و در ظاهر حکومتهای فاشیستی از میان رفتند.
کتاب فاشیسم و دموکراسی شامل پنج مقالهی جورج اورول، نویسنده و شاعر شهیر انگلیسی است که در بحبوحهی جنگ جهانی دوم نوشته شده و تصویر هولناکی از این دوره را به تصویر میکشد.

جهت خرید این کتاب و سایر آثار علوم اجتماعی و سیاسی به سایت زیمون، فروشگاه اینترنتی کتاب مراجعه نمایید.
امروزه هیچ جریانی خود را فاشیستی نمیداند اما ویژگیهای آن در جوامع مختلف قابل مشاهده است. فاشیسم، شاید یک روش حکومتی باشد، ولی ویژگیهای فاشیستی میتواند در تک تک ما انسانها مشاهده شود لذا باید مراقب دیکتاتورهای فاشیست درون خود باشیم.
ویژگیهای فاشیسم
برای درک بهتر معنی فاشیسم و آثار مخرب آن سعی کردهایم مهمترین ویژگیهای این جنبش تودهای را به بیانی ساده عنوان کنیم. شناخت ویژگیهای فاشیستی تا حدودی باعث میشود که آثار مخرب این نظریه سیاسی بیستر آشکار و قابل درک باشد. ویژگیهای آشکار رژیمهای فاشیستی که منجر به سرکوب، جنگ و جنایات گستردهای شدند به شرح موارد زیر میباشند.
اقتدارگرایی مطلق: بدین معنا که تمرکز قدرت در دستان یک رهبر واحد است که همه تصمیمات را میگیرد و تحمل هیچ مخالفتی را هم ندارد.
ملیگرایی افراطی: این ویژگی یعنی تأکید شدید بر برتری ملی و نژادی، که اغلب با نفرت از اقوام و ملتهای دیگر همراه است.
ضد دموکراسی: یعنی مخالف با کثرتگرایی سیاسی، آزادیهای فردی و حاکمیت قانون.
کنترل دولتی بر جامعه و اقتصاد: هرچند فاشیسم مالکیت خصوصی را حفظ میکند؛ ولی دولت به شدت بر فعالیتهای اقتصادی نظارت دارد.
نظامیگری و خشونت گرایی: اولویت دادن به قدرت نظامی و سیاست خارجی قاطعانه برای تسلط و گسترش قلمروهای ملی و استفاده از خشونت برای سرکوب مخالفان.
ژرژ باتای در کتاب ساختار روانشناختی فاشیسم، به بررسی وجه نظامی فاشیسم و روابط عاطفیی که رهبر را به اعضای حزب پیوند میدهد، می پردازد.

سرکوب آزادیهای فردی: محدود کردن آزادی بیان، رسانهها و اجتماعات برای کنترل افکار عمومی.
تبلیغات گسترده: استفاده از رسانههای حکومتی برای شستشوی مغزی مردم و ایجاد یک تصویر ایدهآل از رهبر و ایدئولوژی فاشیستی.
ضدیت با سوسیالیسم و کمونیسم: مخالفت شدید با جنبشهای کارگری، سوسیالیست و کمونیستی.
یکدست سازی فرهنگی و اجتماعی: تلاش برای ایجاد یک جامعه همگن از نظر فرهنگی، زبانی و ایدئولوژیک.
رهبرپرستی: تأکید بر وجود یک رهبر کاریزماتیک که تجسم ملت و اراده آن محسوب میشود.
راهکارهای مقابله با فاشیسم
در مطالب بیان شده در قسمتهای فوق سعی کردیم شما را با معنی و مفهوم، تاریخچه و ویژگیهای فاشیسم آشنا کنیم. و آموختیم که فاشیسم، یک ایدئولوژی سیاسی است که بر مبنای تمجید از قدرت، خشونت، نژادپرستی، و ملیگرایی افراطی استوار است. فاشیسم به دنبال سلطه گری بر دیگران، و نابودی هرگونه مخالفت و تفاوت دیدگاه است؛ و تهدیدی جدی برای آزادی، حقوق بشر، دموکراسی و صلح جهانی به شمار میآید.
برای مقابله با فاشیسم، لازم است که دربارهی ریشهها، علل و روشها و پیامدهای آن آگاه شویم. وجود خطرات و تهدیداتی که نظریه سیاسی فاشیسم به همراه دارد باید به فکر مقابله جدی با این جنبش بود. مقابله با فاشیسم کار بسیار پیچیدهای است که مستلزم رویکردی چندوجهی است. در اینجا به چندین راهکار موثر جهت مقابله با فاشیسم اشاره میکنیم.
• آموزش تفکر نقاد، سواد رسانهای و توانایی تجزیه و تحلیل و به چالش کشیدن گفتارهای افراطی، از طریق مطالعهی بهترین کتابهای جامعهشناسی.
• آموزش و آگاهی در مورد زمینه تاریخی، خطرات و تاکتیکها و پیامدهای فاشیسم.
• ارتقای تنوع و برابری در جامعه و احترام به همه نژادها، قومیتها، مذاهب، جنسیت ها و هویتهای دیگر.
• مقابله با گفتار نفرتانگیز و تبعیض آمیز و اطلاعات نادرست و روایتهای تفرقه افکنی
• ارائه گفتمان جایگزین برای ترویج مدارا، فراگیری و احترام به حقوق بشر
• توانبخشی و ایجاد و ارائهی مشاوره، راهنمایی و شبکههای حمایتی برای ادغام مجدد افراد مستعد افراط گرایی
• تقویت سواد دیجیتال و ایمنی آنلاین برای تشخیص پروپاگاندا و اخبار دروغین
• رسیدگی به علل ریشهای ظهور فاشیسم برای ایجاد جامعهای سالمتر
جمعبندی
فاشیسم با ظاهری منظم و شعارهایی فریبنده آمد، اما آنچه بر جای گذاشت، ویرانی، سرکوب و نسلکشی بود. ایدئولوژیای که وعده نظم میداد، آزادی را بلعید و حقیقت را در هیاهوی تبلیغات دفن کرد. شناخت فاشیسم فقط مرور یک فصل تاریک تاریخ نیست؛ زنگ خطری است برای امروز. چون فاشیسم هیچوقت با پرچم خودش بازنمیگردد، گاهی در لباس میهندوستی یا صدای مردم ظاهر میشود. فهم دقیق آن، واکسن آگاهی در برابر بازگشت نادانی است.