برآمدن عباسیان (ایدئولوژی مذهبی و اقتدار سیاسی)
در تحقيق حاضر، نويسنده دوران خلافت عباسی (به ويژه از برآمدن آنها تا قرن نخست حکومت عباسيان) را به صورت يک مقطع تاريخی نمونه از يک حکومت اسلامی مورد بررسی جامعهشناسانه قرار داده است.
روش او عمدتا تحليلی جامعهشناختی است نه توضيح تاريخی رويدادها. در واقع نويسنده تلاش کرده دورهی تاريخی مورد نظر را بر اساس دو الگوی اصلی و مطرح جامعهشناختی دربارهی نظام اجتماعی اقتصادی جوامع شرقی، يعنی الگوی تسلط پدرسالارانه يا استبداد شرقی ماکس وبر، و الگوی شيوهی توليد آسيايی مارکس و انگلس بازخوانی کند و ضمن نشان دادن کاستی های دو نظريهی اجتماعی ياد شده، تحليلی جامعهشناختی از ساختار دولت، اقتصاد و جامعهی دولت اسلامی در قرون ميانه به دست دهد. نويسنده پس از طرح زمينههای نظری و معرفی نظريههای فوق و ملاحظات روششناختی، نيز پس از اشارهای به زمينهی اجتماعی و سياسی انقلاب عباسيان، نقش ايدئولوژی و آموزههای دينی را در تحکيم اقتدار حکومت اسلامی و يکپارچگی دين و دولت بررسی می کند. در فصل سوم از ساز و کارهای زمينداری و سامانههای آبياری و ساختار روستاها سخن می رود و نشان داده می شود که در خلافت عباسيان، مالکيت خصوصی زمين وجود نداشته و دولت مالک برتر زمين و آب بوده است. فصل چهارم به نتيجهگيری از مباحث مطرح شده اختصاص دارد. کتاب، پاياننامهی دکتری نويسنده در دانشگاه نتردام (اينديانا) است که از تصويب بخش جامعه شناسی دانشگاه نتردام گذشته است.