آیا کتاب را خواندهاید؟
میخواهم بخوانم
در حال خواندن
خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست نداشتم
در بهار خرگوش سفیدم را یافتم
امتیاز محصول:
(هنوز کسی امتیاز نداده است)
دسته بندی:
داستان ایران کودک و نوجوان
ویژگیهای محصول:
کد کالا:
53205
شابک:
9789643376888
نویسنده:
انتشارات:
موضوع:
داستا ن های تخیلی
زبان:
فارسي
جلد:
سخت
قطع:
خشتی
تعداد صفحه:
15
طول:
22.5
عرض:
22
ارتفاع:
0.2
وزن:
209 گرم
قیمت محصول:
45,000 ریال
موجود نیست
درباره در بهار خرگوش سفیدم را یافتم:
داستان
کتاب این گونه آغاز می شود:
«بهار، تابستان، پاییز و زمستان هر فصل سال، یک رنگ دارد. در بهار که رنگ جوانه ها و شکوفه هاست، مادرم روی پیراهن من شکوفه ها را گلدوزی کرد...در تابستان پدرم برای من یک جفت کفش سبز خرید، کفشم را پوشیدم و به باغ همسایه رفتم...من یک قناری زرد داشتم. در پاییز قناری من از قفس گریخت و روی برگ های زرد درختان نشست...من یک خرگوش سفید هم داشتم، در زمستان خرگوش سفیدم به کوچه دوید و ناپدید شد...باز بهار آمد. صبح زود با آواز قناری بیدار شدم، برف ها آب شده بود، به کوچه دویدم، یک سفیدی در کوچه می دوید. این خرگوش سفید من بود. فریاد زدم: تو آزاد هستی، خرگوش کوچک سفید! بعد پیراهن پر شکوفه ام را پوشیدم، بازی کردم، دویدم، خندیدم...»
«بهار، تابستان، پاییز و زمستان هر فصل سال، یک رنگ دارد. در بهار که رنگ جوانه ها و شکوفه هاست، مادرم روی پیراهن من شکوفه ها را گلدوزی کرد...در تابستان پدرم برای من یک جفت کفش سبز خرید، کفشم را پوشیدم و به باغ همسایه رفتم...من یک قناری زرد داشتم. در پاییز قناری من از قفس گریخت و روی برگ های زرد درختان نشست...من یک خرگوش سفید هم داشتم، در زمستان خرگوش سفیدم به کوچه دوید و ناپدید شد...باز بهار آمد. صبح زود با آواز قناری بیدار شدم، برف ها آب شده بود، به کوچه دویدم، یک سفیدی در کوچه می دوید. این خرگوش سفید من بود. فریاد زدم: تو آزاد هستی، خرگوش کوچک سفید! بعد پیراهن پر شکوفه ام را پوشیدم، بازی کردم، دویدم، خندیدم...»
برچسبها: