آیا کتاب را خواندهاید؟
میخواهم بخوانم
در حال خواندن
خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست نداشتم
مارکس و ویتگنشتاین
امتیاز محصول:
(هنوز کسی امتیاز نداده است)
دسته بندی:
علوم اجتماعی و سیاسی
ویژگیهای محصول:
کد کالا:
38051
شابک:
9789643129583
نویسنده:
انتشارات:
موضوع:
علوم اجتماعی- فلسفه
مترجم:
زبان:
فارسي
جلد:
نرم
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
368
طول:
21.4
عرض:
14.3
ارتفاع:
1.7
وزن:
406 گرم
قیمت محصول:
1,200,000 ریال
موجود نیست
درباره مارکس و ویتگنشتاین:
درباره کتاب:
هدف اصلی این پژوهش ترکیب اندیشهٔ مارکس و ویتگنشتاین و ربطدادن این دو اندیشه به برخی از مسائل اساسی در فلسفهٔ علوم اجتماعی است. بهرغم تفاوتهای بسیار میان مارکس و ویتگنشتاین، هردو به ردّ ثنویت دکارتی میپردازند و نشان میدهند که ذهن ویژگیِ کنش است و اینکه معنای کنش در آگاهیِ سوبژکتیو نیست، بلکه در نظام پراکسیس اجتماعیای است که کنش در آن رخ میدهد. این منظر مشترک شالودهای برای تضعیف مناقشهٔ طولانی میان «سوبژکتیویسم» و «ابژکتیویسم» در علوم اجتماعی پیریزی میکند که کلیدی است برای راهیابی به مفهوم تبیین اجتماعی در نزد مارکس و ویتگنشتاین. از آنجا که معنای کنش، در نظر آن دو، ویژگی نظم اجتماعی است و نه آگاهی فردی، آن نوع از تحلیل را که در ضمنِ آثار آنها موجود است نمیتوان سوبژکتیویستی یا ابژکتیویستی خواند. بلکه، آن نوع از تحلیل جنبههای مفید هر دو شکل تحلیل را درهم ادغام میکند چراکه از این دیدگاه لازمهٔ فهم کنش، فهم نظام کردارها یا رسوم اجتماعیای است که کنش در آن رخ میدهد. در چندین موضع پای این بحث به میان میآید که سوبژکتیویسم و ابژکتیویسم هردو عمدتاً کوششهایی هستند برای حل مسائلی که ثنویت (دوگانگی) برای علم اجتماعی ایجاد کرده است، و نیز علت تواناییِ مارکس و ویتگنشتاین در فراتررفتن از این بحث این است که هردو ثنویت دکارتی را رد میکنند. اهداف منحصربهفرد این پژوهش مورد علاقهٔ خاص تمام فلاسفه و عالِمان اجتماعی، و مورد علاقهٔ تمام کسانی خواهد بود که به پیوند میان این دو رشته توجه دارند.
هدف اصلی این پژوهش ترکیب اندیشهٔ مارکس و ویتگنشتاین و ربطدادن این دو اندیشه به برخی از مسائل اساسی در فلسفهٔ علوم اجتماعی است. بهرغم تفاوتهای بسیار میان مارکس و ویتگنشتاین، هردو به ردّ ثنویت دکارتی میپردازند و نشان میدهند که ذهن ویژگیِ کنش است و اینکه معنای کنش در آگاهیِ سوبژکتیو نیست، بلکه در نظام پراکسیس اجتماعیای است که کنش در آن رخ میدهد. این منظر مشترک شالودهای برای تضعیف مناقشهٔ طولانی میان «سوبژکتیویسم» و «ابژکتیویسم» در علوم اجتماعی پیریزی میکند که کلیدی است برای راهیابی به مفهوم تبیین اجتماعی در نزد مارکس و ویتگنشتاین. از آنجا که معنای کنش، در نظر آن دو، ویژگی نظم اجتماعی است و نه آگاهی فردی، آن نوع از تحلیل را که در ضمنِ آثار آنها موجود است نمیتوان سوبژکتیویستی یا ابژکتیویستی خواند. بلکه، آن نوع از تحلیل جنبههای مفید هر دو شکل تحلیل را درهم ادغام میکند چراکه از این دیدگاه لازمهٔ فهم کنش، فهم نظام کردارها یا رسوم اجتماعیای است که کنش در آن رخ میدهد. در چندین موضع پای این بحث به میان میآید که سوبژکتیویسم و ابژکتیویسم هردو عمدتاً کوششهایی هستند برای حل مسائلی که ثنویت (دوگانگی) برای علم اجتماعی ایجاد کرده است، و نیز علت تواناییِ مارکس و ویتگنشتاین در فراتررفتن از این بحث این است که هردو ثنویت دکارتی را رد میکنند. اهداف منحصربهفرد این پژوهش مورد علاقهٔ خاص تمام فلاسفه و عالِمان اجتماعی، و مورد علاقهٔ تمام کسانی خواهد بود که به پیوند میان این دو رشته توجه دارند.
برچسبها: