ناتاشا
ناباکوف داستان کوتاه «ناتاشا» را در سال ۱۹۲۷ میلادی نوشته است. باوجود ترجمه رمانها و سایر آثار این نویسنده به فارسی، این داستان کوتاه برای اولین بار است که به فارسی ترجمه و در ایران منتشر میشود.
ناباکوف در آخرین سال قرن ۱۹ میلادی در روسیه متولد شد و در ۲ ژوییه ۱۹۷۷ در آمریکا درگذشت.
وی از معدود نویسندگان روسی است که فضای سرد و سنگین ادبیات روسیه بر داستانهایش حاکم نیست. اعتبار و شهرت این نویسنده با رمان «لولیتا» به اوج رسید. ناباکوف این رمان را در سال ۱۹۵۵ میلادی و به زبان انگلیسی به رشته تحریر درآورد و در پاریس منتشر کرد. «لولیتا» تاکنون دستمایه چند اقتباس مختلف در سینما، تلویزیون و تئاتر بوده است.
این رمان برای اولین بار توسط استنلی کوبریک در سال ۱۹۶۲ به تصویر کشیده شد. کوبریک از خود ناباکوف خواست که فیلمنامه «لولیتا» را بنویسد. هر چند که ناباکوف در ابتدا نوشتن فیلمنامه لولیتا را نپذیرفت، اما در نهایت آن را نوشت تا اولین فیلم از این رمان ساخته شود. چیزی در حدود ۳۵ سال بعد از ساخته شدن این فیلم، آدرین لین کارگردان انگلیسیالاصل نسخه جدیدی را از لولیتا در ۱۹۹۷ تدوین کرد.
از دیگر آثار مهم ناباکوف میتوان به رمانهای «ماری»، «دعوت به مراسم گردنزنی»، «زندگی واقعی سباستین نایت» و «آتش رنگ پریده» اشاره کرد. همچنین «خنده در تاریکی» یکی دیگر از رمانهای مطرح این نویسنده است که تا به حال به بیش از ۱۹ زبان زنده دنیا ترجمه شده است.
ناباکوف علاوه بر رماننویسی، در حوزه تدریس و نقد ادبی هم فعالیت میکرد و عدهای او را از منتقدان برجسته قرن بیستم به حساب میآورند. از مهمترین آثار این نویسنده در این حوزه، نقد داستان «مسخ» اثر فرانتس کافکا (نویسنده آلمانی زبان) است.
دیمیتری ناباکوف پسر ولادیمیر ناباکوف، چندی پیش در مصاحبه با روزنامه تایمز اظهار داشته که آخرین رمان منتشر نشده پدرش با عنوان «اصل لورا» اگر تا آخر نوشته میشد، درخشانترین رمان وی از کار درمیآمد. ولی این نویسنده پیشاپیش خواسته بود که بعد از مرگش متن دستنویس این رمان را نابود کنند. وییرا همسر ناباکوف خود نتوانست خواسته همسرش را عملی کند، ولی با مرگش در سال ۱۹۹۱ این تصمیم را به پسر خود واگذار کرد.
دیمیتری ناباکوف ۷۱ ساله که خواننده اپرا است ابتدا تصمیم داشت که دستنوشته مزبور را در اختیار یک دانشگاه یا موزه قرار دهد تا در دسترس دانشگاهیان قرار گیرد. اما در ایمیلی که برای ران روزنبام مقالهنویس روزنامه نیویورک آبزرور فرستاد، اعلام کرد تصمیم خود را عوض کرده و میخواهد کتاب منتشر نشده پدرش را پیش از مرگ خود نابود کند.
هیچ خبری مبنی بر نابودی یا عدم نابودی قطعی این دستنوشتهها منتشر نشده است و تاکنون خبری به مطبوعات درج نکرده تا نشان دهد محتویات دقیق این نوشتهها چیست و چرا ناباکوف وصیت کرده آن را نابود کنند.