زندگی واقعی سباستین نایت
درباره کتاب:
وقتی کتاب «زندگی واقعی سباستین نایت»، اثر ولادیمیر ناباکوف را باز می کنیم، کتاب نفسی می کشد و زندگی آغاز می کند. کتاب در20 فصل زندگی خود با خواننده، حتا لحظه ای چشم بر هم نمی گذارد و همواره ورق می خورد. در این داستان، سباستین نایت، نویسنده ای است که داستان هایی می نویسد و کتاب های بسیاری از او چاپ شده است. او سال 1899 در روسیه چشم به جهان می گشاید و در داستان آخری که نوشته، خود او شخصیت اصلی و غایب آن است.
شکل کلی اثر:
به نظر می رسد که شکل بندی کلی کتاب، طرحی از شطرنج داشته باشد. درهرفصل، حرکت یک مهره به نمایش گذاشته می شود و بازی با 20 حرکت (20 فصل) تمام می شود. درآخر شاه (خواننده ـ نویسنده) مات می شود. در زبان انگلیسی، نایت(knight)، مهره اسب در شطرنج است که از این کلمه کلیدی درطول رمان برای فضاسازی صفحه شطرنج استفاده می شود. از جمله، در ص 141 که در طول آن سطور، به سیاه و سفیدی مهره ها اشاره می شود و حتا آدم ها با مهره های سیاه و سفیدشان مورد خطاب قرار می گیرند. «سیاه تعظیم کرد….سیاه به طرزی مبهم گفت:… وقتی غرش سفید پایان یافت، «سیاه» آرام گفت:… هنگامی که بر سر آن حرکت مشاجره می کردند و «سفید» سعی می کرد حرکتش را پس بگیرد،… دیدم او باخته و «سیاه» دارد مهره ها – به جز آن انگشتانه –را در جعبه ی مقوایی کهنه ای می گذارد.»
نام کتاب اشاره ایهام انگیزی به فضای کلی داستان و موضوع آن دارد. در ظاهر، نام شخصیت اصلی داستان بر کتاب گذاشته شده است. اما نام با طرح کلی کتاب، فضای کلی آن و حرکت نهایی مهره اسب مرتبط است. تلفظ کلمه نایت، (night) یادآور شب (سیاه) است که توصیفات سباستین از شب و ستاره ها و آسمان در داستان فراوان است و نیز مرگ اعجاب آور سباستین که حرکت پایانی مهره اسب است. از جمله: ص 138 «شب است. آسمان از ستارگان جان گرفته است. سباستین سال ها بعد نوشت که خیره شدن به ستارگان، مانند نگاه کردن به امعا و احشای بیرون ریخته ی یک حیوان، احساس چندش و تهوع به او می دهد. اما در آن زمان سباستین هنوز فکر و احساسش را بیان نکرده. تاریک ِ تاریک است. …»