ابن رشد
ين كتاب در چهار فصل تدوين يافته است؛ فصل اول «گزينههاي عمده» به بررسي فعاليت در جماعت مسلمانان، پيامدهاي روششناختي، فصل دوم «تفسير كيش موحدان» به بررسي كلام نزد ابنرشد و دلالتهاي فلسفي پرداخته است.فصل سوم «دانشي (انساني)» مباحثي همچون؛ استدلال، منزلت عقل، جماعت انساني و جماعت سياسي و فصل چهارم «مخاطب كيست؟» مباحثي همچون محيط اسلامي، محيط يهودي و شرقشناسان مسيحي قرون وسطا ميپردازد.
در مقدمه آمده است، مسلماناني هستند كه به سبب مباحثههاي كنوني موجود در فرهنگ خويش گرايش بدان دارند كه از رستاخيز ساده فلسفه اسلامي به عنوان ايستاري بخردانه كه در وحي قرآني توجيه شده و حتي تلويحا در آن گنجانده هست هواخواهي كنند. اما چون نميتوانند كار ابنرشد را به درستي در متن نهضت خردگرايانه سلسله موحدان جاي دهند، آن رابه مجموعهاي از شعارها فرو ميكاهند كه در حد نهايي خويش همانقدر تاريك انديشانه هستند كه شعارهاي مخلفان ريشهگراي آنها. هدف اين كتاب بررسي كار ابنرشد، شناساندن انديشمندي است كه در زمينهاي از پيش داده شده كار ميكند و پرسشهايي پيش ميكشد كه در اين زمينه پيش ميآيند.