روز رهایی
Le jour de congé
| من چیزی جز دوچرخهام ندارم که همین حالایش هم قراضه و کهنه است و بعدها هم اگر پولی دستم بیاید خرج خریدن زمین بهدردبخوری میشود که اموراتمان با آن بگذرد. چارهای نیست. نه شیوۀ زندگی کردنم دست خودم است نه شکل مردنم. حالا که بزرگ شدهام، دیگر خیلی برایم مهم نیست زندگیام چطور میگذرد. آدم به همهچیز عادت میکند. اما مردن غمانگیزتر است، چون آدم نمیخواهد بمیرد و وقتی که بمیرد دیگر مرده. باید حداقل بتوانیم شکل مردنمان را انتخاب کنیم. وقتی تحمل زندگی برایم خیلی سخت میشود، به خودم میگویم که امروز و فردا اوضاع بهتر میشود. میدانم حرفم بیمعنی است، ولی باز بگویینگویی باورش میکنم اما مرگ که به سراغمان میآید، میدانیم که این دیگر همیشگی است.
| داستان روز رهایی بیشتر جاها مثل یک خواب، یا کابوس، به گذرگاههایی ناخوشایند ختم میشود. همانطور که مه غلیظ و تاریکی هوا چشمانداز آشنای پر گِلولای را به محل ترسهای نهان مبدل میکند، خاطرات ناخوشایند نیز آسودگی را از گالا میرباید و مایۀ درد و رنجش میشوند.
(جوانا اسکاتس)
اینس کانیاتی
اینس کانیاتی (زادۀ ۲۱ فوریه ۱۹۳۷ – درگذشته ۹ اکتبر ۲۰۰۷) رماننویسی ایتالیایی-فرانسوی بود که در روستاهای فرانسه زندگی میکرد. مانهای او به تجربۀ بیگانه بودن، فقر در روستاهای فرانسه و ناتوانی و مکثهایی که در ارتباط گرفتنهای بیگانگان وجود دارد ، میپردازد. او همچنین معلم ادبیات فرانسه در لیسه کارنوی پاریس بود. کتاب روز رهایی از اینس کانیاتی به ترجمۀ فرزائ مرادی در نشر بیدگل منتشر شده است.
فرزاد مرادی
فرزاد مرادی متولد 11 شهریور 1361 در کرمانشاه است. او کارشناسی خود را در رشتۀ سینما با گرایش فیلمنامهنویسی در دانشگاه تهران گذرانده و کارشناسی ارشدش در همین رشته را از دانشگاه تربیت مدرس اخذ کرده است. از این مترجم تاکنون کتاب روز رهایی اثر اینس کانیاتی در نشر بیدگل منتشر شده است.