سیاست های پوشاک در دوره قاجار و پهلوی اول
این کتاب با نگاهی متمرکز بر تاریخ معاصر، جریان تغییر الگوهای پوشاک را از لابهلای صدها متن و سند تاریخی بیرون کشیده و تصویر قابل شناختی از چگونگی وقوع آن مجسم میکند. تحولات نظام پوشاک در این کتاب، با در نظر گرفتن تغییرات در نظامهای «ایدئولوژیک»، «طبقاتی»، «فرهنگی» و «سیاسی» مورد بررسی قرار گرفته است. کتاب به نقش اجتماعیِ قدرتمند پوشاک در جامعۀ ایران میپردازد و سازوکار آن را، آنجا که به ابزاری سیاسی برای سویههای قدرت بدل میگردد، هویدا مینماید. تکوینِ لباسِ مدرن، تأثیرات چشمگیر و پایداری در ساختِ اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسیِ معاصر ایران داشته است. هدف از نگاه عمیقتر به فرایندهای تحول پوشاک در اینجا، نه تنها صرفِ پی بردن به آنچه در گذشته رخ داده، بلکه بیشتر فراهم آوردن منظری است
که به کمک آن بتوان سازوکارِ اجتماعی پوشاک در حال حاضر را، با همۀ حساسیتهایی که برمیانگیزد، بهتر فهمید و برای ساختن آیندهای بهتر روشهایی تازه اندیشید.
پوشاک به عنوان عنصری فرهنگی، در جریان تجددخواهی دوره قاجار و روند نوسازی در دوره پهلوی، رفتهرفته، از الگوهای سنتی و قومی حاکم بر پوشاک ایرانی جدا شد و شکلی نو یافت. تحت تأثیر جریان روشنفکری در دوره قاجار که معتقد به فرنگی شدن در تمام زوایای حیات بود، تغییر پوشاک نیز باری هویتی به دوش گرفته و فصل ممیز جریان تجددخواه و سنتگرا گردید، اما در دوره رضا شاه به منظور یکسانسازی فرهنگی و با راهبردی اجباری- قدرتی، که مبتنی بر عملکرد اقتصادی، سیاسی و قدرتهای اخلاقی است، پوشاک تک تک افراد جامعه دچار تغییر و تحول گردید. تغییر در پوشاک مردان با همراهی مراجع فرهنگی جامعه تداوم یافت، اما تغییر در پوشاک بانوان به علت عدم همراهی این گروه، شکل دیگری به خود گرفت. پس از خلع رضاشاه از سلطنت عدهای از زنان تحت تاثیر الگوهای هویتی جدید، پوشاک اروپایی را برگزیدند و عدهای دیگر با بازگشت به الگوهای سابق پوشاک بر مبنای هویت دینی، حجاب را برگزیدند. در دوره پهلوی دوم، تحول پوشاک با اتخاذ راهبرد هنجاری- بازآموزی و فاصله گرفتن از الگوهای اجباری دنبال شد. این راهبرد بر این فرض مبتنی است که تغییر وقتی به وجود میآید که افراد الگوهای قدیمی را دگرگون کرده و تعهدات را نسبت به روشهای جدید گسترش دهند. چنین تغییراتی در گرایشها، ارزشها، مهارتها و روابط صورت میگیرد و مداخله مستقیم کارگزاران تغییر را میطلبد. به این ترتیب، تحول در پوشاک ایران در دوره مذکور، در نتیجه برخورد و تماس با دنیای غرب و تحت تاثیر جریان تجددخواهی و روند نوسازی در دوره قاجار و پهلوی که با درکی نادرست و مغشوش از جریان مدرنیته در غرب همراه بود، آغاز شد و در نهایت به یک سلسله همنشینیهای غیر عادی و تناقض آمیز در دورههای بعدی منجر گردید.