بدن تکه تکه شده
قطعه به مثابۀ استعارهای از مدرنیته
The Body in Pieces: The Fragment as a Metaphor of Modernity
لیندا ناکلین
لیندا ناکلین، منتقد و مورخ هنر فمینیست، متولد سال 1931 در بروکلین نیویورک است. او در رشتههای فلسفه و ادبیات انگلیسی تحصیل کرد و در سال 1952 موفق به دریافت درجه دکتری رشتۀ تاریخ هنر در دانشگاه نیویورک شد. ناکلین تا زمان بازنشستگیاش در سال 2013 کرسی استادی هنر مدرن در انستیتوی هنرهای زیبا دانشگاه نیویورک را در اختیار داشت، و سابقۀ تدریس در کالج واسار در نیویورک و دانشگاه ییل را نیز در کارنامۀ پربار خود دارد. بیشتر پژوهشهای ناکلین حول محور مسئلۀ جنسیت و چگونگی تأثیر آن بر خلق و درک هنر است. ناکلین با انتشار مقالۀ دورانساز خود در سال 1971 با عنوان چرا تاکنون زن هنرمند بزرگی وجود نداشته است؟ بیش از هر چیز بهعنوان پیشگام نقد فمینیستی تاریخ هنر شناخته شد. پژوهشهای سیسالۀ بعدی او پیرامون مضامین و دستمایههایی چون هویت، حاشیهای بودن، مقاومت و ازخودبیگانگی، ابزارهایی بودهاند که ناکلین به کمک آنها مسئلۀ جنسیت را در کانون فعالیت دانشگاهیِ عمیقاً سیاسی خود جای داده است. از مهمترین آثار این منتقد میتوان به زنان، هنر و قدرت و مقالات دیگر (1988)، بازنمایی زنان (1999)، و سیاستهای دیدن (1989) اشاره کرد. از میان آثار او کتاب بدن تکهتکهشده با ترجمۀ مجید اخگر در نشر بیدگل منتشر شده است.
مجید اخگر
مجید اخگر در سال 1353 در کرمانشاه متولد شد. اخگر لیسانس تئاتر و فوقلیسانس سینما را از دانشکدۀ سینما و تئاتر دانشگاه هنر تهران گرفت. او کتابهای متعددی در زمینۀ فلسفۀ هنر و نقد و نظریۀ هنر ترجمه کرده است و تاکنون دو بار برندۀ جایزۀ کتاب فصل شده و یک بار کتابش در فهرست کتابهای شایستۀ تقدیر کتاب سال قرار گرفته است. بازیابی امر محسوس و فانی و باقی دو اثر تألیفی اخگر است و از جمله ترجمههای او میتوان به علیه تفسیر، دربارۀ عکاسی، آموزش و پرورش بازیگر در قرن بیستم، نظریۀ هنر آوانگارد، هنر و ادراک بصری و آنچه سینما هست! اشاره کرد.
| با نزدیکشدن به اواخر قرن هجدهم، به تدریج نوعی حس اضطراب و بحران در رابطۀ نویسندگان و هنرمندان اروپایی با گدشتۀ حماسی و باشکوهی که از دورۀ باستان تا آنزمان تداوم یافته بود پدیدار شد؛ گذشتهای که سنت معنوی اروپاییان به شمار میآمد. هنرمندان در برابر عظمت دستاوردهای باشکوه دوران باستان، نفوذ و نیروی آمرانۀ آن، و حتی در برابر دستاوردهای گذشتۀ بلافصلِ خویش احساس ناتوانی و ازپاافتادگی میکردند، و این احساس به زودی در بازنماییهای هنری آنان انعکاس پیدا کرد.
| تصاویر نمیهتمام، «برش»ها، قطعهقطعهسازیها، ویرانهها و قطععضوها همه حاکی از احساس نوستالژی برای تمامیتی از دسترفته و غیرقابل مطالعه، و رنج فقدان از این کلیت اتوپیایی بود.
| تمهید «برش» چشماندازی کاملا مدرن از جهان ارائه داد که اساساً میتوان آن را جوهرۀ مدرنیته بهشمار آورد، ناکلین در بدن تکهتکهشده با مشاهده و بررسی بازنمایی تکهتکه، تبواره، و مثلهشدۀ فیگور انسان در آثار نوکلاسیکها، رمانتیکها و هنرمندان مدرن این تحولات را ردیابی میکند.