شب قلعه ی مردان است
عطا نهایی نویسندهی نام آشنای کرد، در حوزهی ادبیات داستانی آثار ارزشمندی دارد که نه تنها در کردستان ایران، بلکه در کردستان عراق و ترکیه نیز بسیار مورد توجه قرار گرفته است. این نویسنده، عنوان نویسنده برتر کرد را در سال 1381 در سنندج به خود اختصاص داده و جوایز ارزشمندی را نیز در خارج از ایران دریافت کرده است؛ از جمله: جایزهی انتشارات آراس (اربیل عراق، 2005م)؛ مدال زرین خلاقیت (سلیمانیه عراق، 2008 م)؛ جایزه کانون روشنگری و هنری اندیشه (سلیمانیه عراق، 2014 م) «گلچین میدانست که خواب نازی سبک است، دستهای نازی را طوری به ستون اتاق بست که رویاهایش ترک برندارد. پاهایش را هم به چهارچوب در و پنجره بست؛ اما نازی چشمهایش را باز کرد. چگونه ممکن بود چشمانش را باز نکند؟ دست خیال هم اگر به دامنش میرسید، چشمهایش را باز میکرد، همه وجودش به لرزه میافتاد، وحشت راه بر گلویش میبست و رنگ به رنگ میشد؛ درست مثل حالا. نازی جیغ کشید، جیغی که رگ به رگ و بند به بند تن گلچین را در نور دید و در تمام فضای اتاق و سراسر گلوی آن شب تاریک پیچید و پژواک آن بر کاخ آمال و آرزوهای گلچین وار شد. گلچین وحشت زده از جابرخاست، به طرف پنجره رفت، آن را باز کرد. تکه چوب تراشیده، ابزارجنایت، هنوز در مشتش بود. «حالا دیگر یر به یر شدیم عمو رحیم» شب دهان گشوده بود که تکه چوب را فرو بلعید»