حد و مرزهای هنر
تزوتان تودوروف
تزوتان تودوروف، فیلسوف، تاریخدان، جامعهشناس، نویسنده و منتقد ادبیِ ساختارگراست که آثارش تأثیری عمیق بر انسانشناسی، جامعهشناسی، نشانهشناسی، تئوریهای ادبی و تئوریهای فرهنگ بر جای گذاشتهاند. او در سال 1937 در بلغارستان به دنیا آمد و در 1963 به پاریس رفت. باید گفت که تطور فکری تودوروف او را در میان تأثیرگذارترین و متفاوتترین چهرههای تاریخ نقد ادبی قرار میدهد. مجموعۀ گستردۀ آثار او بالغ بر چهل کتاب و مقاله است؛ شامل عناوینی چون: نظریۀ ابیات، مدخلی بر ادبیات فانتاستیک، بوطیقای نثر، بوطیقای ساختارگرا، منطق گفتوگوی میخائیل باختین، آمریکا چگونه آمریکا نام گرفت، روح روشنگری و ادبیات در مخاطره. او با این آثار تأثیرگذارترین گرایشهای فرهنگی پنجاه سال اخیر را به بحث گذاشته است: از اشاعۀ ساختارگرایی گرفته تا کشف میخائیل باختین و یا از توفیق مطالعات فرهنگی تا رواج علوم انسانی و تاریخ اندیشه. علاوهبر این آثار، تزوتان تودوروف در دانشگاههای انگلیسیزبان مطرح جهان همچون هاروارد، ییل، کلمبیا و دانشگاه کالیفرنیا به تدریس پرداخت. او به دعوت انجمن ایرانشناسی فرانسه در ایران در آبان 1385 به ایران سفر کرد. حاصل این سفر، دو سخنرانی در خانۀ هنرمندان تهران بود که مجموعۀ این سخنرانیها در کتاب تودوروف در تهران منتشر شد. این اندیشمند در فوریه 2017 در پاریس درگذشت.
اران ابراهیمی مدیسه
اران ابراهیمی مدیسه متولد 1358 در آبادان است. او دارای مدرک کارشناسی در رشتۀ طراحی صحنه و لباس است. ترجمۀ او از کتاب حد و مرزهای هنر اثر تزوتان تودوروف نخستین فعالیت او در زمینۀ ترجمه است که در نشر بیدگل منتشر شده است.
| در کتاب حد و مرزهای هنر، تزوتان تودوروف، اندیشمند بلغاریتبار فرانسوی، در دو مقالۀ موجز به تشریح پیوند هنر با اخلاق و سیاست میپردازد. تمرکز تودوروف در مقالۀ اول به طور مشخص بر رابطۀ نزدیک هنر آوانگارد با سیاست رادیکال در روسیۀ پیشاانقلابی، ایتالیای فاشیستی و آلمان پیشا نازی است. ایدۀ مرکزی و رادیکال این مقاله روشن است، پروژه دیکتاتوریهای تمامیتخواه و هنرمندان آوانگارد عملا یکسان بوده و از زهدان واحدی سربرآورده است: ویرانکردن و نوساختنِ ریشهای، یکبار در عرصۀ جامعه و یکبار در عرصۀ هنر.
| مقالۀ دوم، که در ادامۀ مقالۀ نخست، به دغدغههای اخلاقی تودوروف در پیوند با هنر صراحت بیشتری میبخشد، به این پرسش دیرینه میپردازد که آیا هنرمند باید خودبسنده و به کلی فارغ از ملاحظات بیرونی باشد یا آنکه در عین پاس داشتن مرزهای خود، حد خودش را نیز بشناسد و مرزهایش را به نحوی شایسته به روی جهان خارج و ملاحظات خطیر سیاسیاخلاقی آن گشوده نگاه دارد.