آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 0
در حال خواندن 0
خواندم 0
دوست داشتم 0
دوست نداشتم 0

دروغ های زمان جنگ

امتیاز محصول:
(1 نفر امتیاز داده است)
دسته بندی:
داستان جهان
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
328999
شابک:
9786226934312
نویسنده:
انتشارات:
موضوع:
داستان های آمریکایی جنگ جهانی لهستان قرن 20
زبان:
فارسی
سال انتشار:
1399
جلد:
نرم
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
252
شماره چاپ:
1
طول:
18.5
عرض:
11
ارتفاع:
1.5
وزن:
163 گرم
قیمت محصول:
1,200,000 ریال
افزودن به سبد خرید
افزودن
درباره دروغ های زمان جنگ:

لوییس بگلی نویسنده پنج رمان بلند است. دروغ‌های زمان جنگ وقتی نوشته شد که او در میانه دهه پنجاه عمر خود بود و با رمان‌های مردی که دیر کرد، طوری که مکس آن را دید و درباره اشمیت، و رمان آخر او کشتی شکسته دنبال شد . بگلی زندگی دیگری به عنوان وکیل دارد. او شریک ارشد شرکت دبه‌وویس و پلیمپتون ، یکی از شاخص‌ترین شرکت‌های امریکایی و رئیس بخش بین‌المللی آن است . بگلی در سال 1933 در شهر استری ، شهری که آن زمان در لهستان بود و اکنون جزیی از اوکراین است ، به دنیا آمد . او که یهودی بود با تظاهر به مسیحی بودن و با استفاده از اوراق شناسایی جعلی ، از اشغال آلمان‌ها جان به در برد . بگلی و والدینش در سال 1946 لهستان را ترک کردند و در 1947 در نیویورک ساکن شدند. در سال 1954 تحصیلاتش در کالج هاروارد را تمام کرد. و بعد از خدمت در ارتش امریکا ، در سال 1959 از دانشکده حقوق هاروارد فارغ التحصیل شد . سال 1974 با آنکا موهلشتاین ، نویسنده فرانسوی زندگی‌نامه و دیگر آثار تاریخی و برنده جایزه ادبی ، ازدواج کرد. او و همسرش پنج فرزند دارند. فرزندان او نقاش و مجسمه‌ساز ، منتقد کتاب و تاریخ‌شناس هنری هستند و فرزندان همسرش متخصص روابط خارجی و گزارشگر تلویزیون‌اند . قسمتی از متن کتاب : مردی خوش‌سیما را با چشمانی غمگین مجسم کنید ... مرد ما از کتاب‌های مربوط به هولوکاست و گفت و گوهای دور میز شام درباره لهستان زمان جنگ جهانی دوم دوری می‌کند. او به تماشاچی شرارت و بدبختی تبدیل شده، گاهی حتی مطمئن نیست در تصویر مشمئزکننده‌ای که از پیش چشمش می‌گذرد ، کدام نقش را بازی می‌کند. مرد غمگین چشم ما باور دارد که به‌سان سگی کتک‌خورده ، برای ابد از درون دگرگون شده است ، و خدایان این درد را درمان نخواهند کرد. او در گذشته خویش هیچ عمل نیکویی ندارد که به آن متوسل شود، با این همه ، بر نومیدی خود مویه نخواهد کرد. او به داستان کودکی می‌اندیشد که به چنین مردی تبدیل شده است .