شنبه ی گلوریا
داستانهای اسپانیایی موجود در کتاب شنبه گلوریا ساده و متنوع هستند و هر خوانندهای میتواند از خواندن آنها لذت ببرد. ماریو بندتی درباره داستان کوتاه، زمانی گفته بود: «ما گوشهی دنجی از قارهی امریکاییم که در آن نه نفت پیدا میشود، نه سرخپوست، نه مادهی معدنی، نه آتشفشان و نه حتی ارتشی که کودتا کند. ما کشور کوچک داستان کوتاهیم.»
ماریو بندتی که پدر و مادرش مهاجرانی ایتالیایی بودند در سال ۱۹۲۰ در اروگوئه به دنیا آمد. از همان کودکی شیفته ادبیات بود و در سال ۱۹۴۵ اولین کتابش را منتشر کرد. او در سال ۱۹۶۰ به انتشار رمان «وقفه» به شهرت بینالمللی رسید. آثار ماریو بندتی را آینهی تمامنمای تحولات سیاسی اروگوئه میدانند که بعد از کودتای ۱۹۷۳ ممنوع شد. بندتی به ناچار از وطن رفت اما همچنان از قلم خود بهره برد تا اتفاقات امریکای لاتین را محکوم کند و درک بهتری از این رخدادها به مخاطبان ارائه دهد. پس از بازگشت دموکراسی، بندتی به وطن برگشت و نهایتاً در سال ۲۰۰۹ درگذشت. دولت اروگوئه روز مرگ ماریو بندتی را روز ملی بزرگداشت او در ادبیات امریکای لاتین نامید.
در قسمتی از متن پشت جلد کتاب آمده است:
دفترچهام را درآوردم و شروع کردم به نوشتن خیالپردازیهایم تا وقتی به خانه برگشتیم آنها را برایش بخوانم، تا وقتی به خانه برگشتیم آنها را برای خودم بخوانم. وقتی به خانه برگشتیم… چه خوشآهنگ بود و چه دور، دور مثل فاصلهات از یازدهسالگی تا اولین عاشقی، یا از بیستسالگی تا رماتیسم، یا از همین دیروز تا مرگ.