والدین سمی
پدر و مادرها هم آدماند و نقصهایی دارند. ناآگاهی یکی از بزرگترین این نقصهاست که باعث میشود در رفتار با فرزندانشان دچار خطا شوند. فرزندانی هم هستند که والدین آنها در شرایط بحرانی مثل اعتیاد و بیماریهای روانی آسیبهایی به آنها وارد کردهاند که رد و نشان آن در دوران بزرگسالی آنها همچنان باقی مانده است. والدین سمی نوشتهی سوزان فوروارد کتابی است که سعی میکند به همهی کسانی که این تجربه را از سر گذراندهاند، کمک کند تا با این زخمها رودررو شده و با راهکارهای کتاب، خود را از بند گذشته رهایی دهند.
سامانهی تربیتی والدین مجموعهای از باورها و رفتارهای آنهاست. بر اساس این باورهاست که میزان آزادی کودکان و نحوهی کنترل انها ذر خانواده تعیین میشود. این سامانهی تربیتی با تاثیر از بافت فرهنگی خانواده از خانوادهای به خانوادهی دیگر تغییر میکند. سبک زندگی به بیان ساده، شیوهی زندگی و بر اساس الگوهای رفتاری شامل جهانبینی، ارزشها و عادات است. خانواده اولین محیطی است که میتوان سبک زندگی را در میان اعضای آن مشاهده کرد و تعارض میان آنها را تشخیص داد.
مهارتهای والدینی به عنوان یکی از مهمترین ارکانی که سلامت بشر و جامعه به آن وابسته است، مورد بیتوجهی قرار گرفته است. اساس روش تربیتی نه بر پایهی دانش و آموزش صحیح، بلکه بر پایهی اصول تجربی، احساسی یا باورها و آموختههای غلط و کهنه است. این مسائل پیچیدهتر میشوند وقتی که مفهوم پدر و مادر در بسیاری فرهنگها چنان تقدسی دارد که نقد رفتار آنها و بررسی مهارتهایشان با احساس گناه همراه است. اما والدین هم انساناند و مثل تمام انسانها، ضعف و نقص دارند. . حس پدر و مادر تا حدی غریزی و فطری است و تحت تاثیر شرایط محیطی و تربیت و امکانات قرار میگیرد. ممکن است در دوران کودکی خود، پدر و مادری ناآگاه، بیمار یا سرکوبگر داشتهاند و در نتیجه در شیوهی فرزندپروری خود دچار اشتباه و تقصیر شوند.
خانواده مهمترین و اصلیترین نهاد تربیتی جامعه است. بدون پدر و مادر خالی از عشق هستیم، احساس امنیت نمیکنیم و بیسروسامانایم. در سالهای کودکی به مراقبت والدین وابستهایم. اما در دوران بلوغ و نوجوانی، فرایند مستقل شدن از والدین به اوج میرسد. خانوادهی سالم در چنین شرایطی تلاش میکند تا با افزایش تحمل خود و در پیش گرفتن فضایی منطقی برای استدلال، این بحران را مدیریت کند. اما والدین سمی حاضر به درک این مرحلهی حساس نیستند. آنها، همهی رفتارهای استقلالطلبانهی فرزندانشان را به چشم سرکشی و زیرسوال رفتن قدرت خود میبینند.
فرهنگ جامعه هم در نوع برخورد والدین با فرزندان نقش مستقیمی دارد. فرزندان این والدین، از همان کودکی درمییابند که والدینشان از قدرت خود استفاده میکنند تا آنها را وادار به اطاعت کنند. ترس چنان در وجود این دسته از کودکان ریشه میدواند که در بزرگسالی حتی با وجود موفقیت شغلی و اجتماعی، ضعف هویتی گمگشتگی و اعتمادبهنفس پایینی دارند و از زندگی و موفقیتهای خود لذتی نمیبرند. این کتاب تلاش میکند تا با بررسی روشهای تربیتی ناسالم، راهحلهایی در اختیار فرزندان این دسته از والدین قرار دهد.
این کتاب برای چه کسانی مناسب است؟
تمام کسانی که خاطراتی تلخ از دوران کودکی و نوجوانی خود در ارتباط با والدینشان داشتهاند، با راهکارهای پیشنهادی کتاب میتوانند آثار آن تجارب را کاهش دهند و رابطهی خود و والدینشان را بهبود بخشند. کسانی که والد هستند یا تصمیم دارند در آینده پدر و مادر شوند، با خواندن این کتاب میتوانند روشهای ناسالم تربیتی را شناخته و از آنها دوری کنند.