موزه ی اشیای گمشده
انواع کتیبهها را هم کنار دیوارها چیده بودند: از «الواح بابل» گرفته تا «سنگ روزتا» که سربازان ناپلئون در مصر پیدا کرده بودند و یک نوشتهی واحد به یونانی، هیروگلیف مصری و فرس قدیم روی آن نقش بسته بود و همینطور کتیبههای بیستون که ادوارد راولینسون انگلیسی با خواندنشان خط میخی پارسی را کشف کرده اما صد سال پیش راهشان به سمت «موزهی بریتانیا» را گم کرده و حالا دوباره در «موزهی اشیای گم شده» بودند. دستنوشتهها هم داستانشان را با برگههای کنارشان بازگو میکردند. آنطرفتر اسفاری از آگوستین قدیس به دیوار روبهرو آویخته بود. سه هزار بیت از یک عارف قرن هفتمی را در یک جعبهی شیشهای جا داده بودند. دستنویس بوف کور و سه نسخه از چاپ آن در بمبئی همراه اشعاری از بودلر و طرحهای ناتمام نویسندگانی مثل بورخس و داستایفسکی همهجا پخش و پلا بود و آخرین فقره هم یک شب از هزار و یک شب بود...