فوتبال علیه دشمن
سایمون کوپر، خبرنگار انگلیسی به ۲۲ کشور سفر میکند تا به این نتیجه برسد که «فوتبال هیچوقت فوتبال نیست: این ورزش جنگ به وجود میآورد، انقلاب میکند و مورد توجه مافیاها و دیکتاتورهاست.». کوپر با فوتبالیستها، هوادارانشان، خبرنگارها و حتی سیاستمدارهای زیادی در سراسر جهان صحبت میکند؛ در امریکا و اروپا و افریقا و خاورمیانه و کشورهای دور و نزدیک. او میخواهد تأثیر فوتبال بر سیاست و فرهنگ کشورها را دریابد. مصاحبههای دردسرساز و ممنوعه ترتیب میدهد؛ به برنامههای گروههای تروریستی سرک میکشد؛ اطلاعات عجیب و غریب از گروههای مافیایی و دستهای نامرئی فوتبال کشف میکند و کتابش را در زمانی حدود یک سال شکل میدهد.
سایمون کوپر نشان میدهد فوتبال برای بازیکنان و هوادارن و حتی سیاستمداران تنها یک بازی نیست. فوتبال بازتابی از دلبستگیهای مذهبی و منطقهای است. او درمییابد فوتبال تأثیر پیچیدهای در دگرگونی ساختارهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، و نقش عجیب و غیرقابل باوری در به هم پیوستگی و از هم گسستگی ملیتها و قومیتها دارد. به عنوان مثال باوجود گذشت سالها از جنگهای فراگیر جهانی، هنوز هواداران تیمهای کشورهای متخاصم شعارهای نژادپرستانه و خشم آلود را فریاد میزنند. این رفتارها اغلب منجر به درگیریهای بیرون از زمین و آشوبهای دامنهدار و فاجعهبار میشود. تنها هواداران تیمها و بازیکنان آنها نیستند که فوتبال را به عرصهای برای بروز خصومتهای سیاسی، نژادی، مذهبی و منطقهای تبدیل کردهاند. در این میان گروههای مافیایی و حکومتهای دیکتاتوری فوتبال را ابزاری برای پیش برد اهداف منفعتطلبانه و سرکوبگرانهی خود قرار دادهاند.
سایمون کوپر در فصل «فوتبال جهانی، مبارزهی جهانی» به شرح دخالت دولتها به خصوص کشورهای خاورمیانه در فوتبال میپردازد. او هم چنین توضیح میدهد که گروههای تروریستی، با آگاهی از محبوبیت بی چون و چرای ورزش و به خصوص فوتبال در سراسر جهان، نقشههای جنایتکارانهی خود را بر پایهی بازیهای جهانی و مهم فوتبال طراحی می کنند که اجرای آنها فجایع بزرگی به بار میآورد. به تعبیر کوپر تروریستها مدتهاست به دام فوتبال افتادهاند. برای آنها، فوتبال فراتر از یک سرگرمی است. هر دو حرفه شباهتهای مشخصی دارند.
کوپر در مقدمهی کتاب ورزشی خود، از روند مصاحبهها و آدمها و کشورها و تیمهایی که راجع به آنها نوشتهاست حرفمی زند. در هر یک از فصلها به فوتبال و حواشی آن در یک کشور میپردازد و در فصل پایانی با عنوان «آنها حالا کجا هستند؟» به سرنوشت و آیندهی کسانی میپردازد که در جریان کتاب از آنها حرف زده و با آنها ملاقات کردهاست.