انسان نیک سچوان
“انسان نیک سچوان” اثر برتولت برشت و ترجمهی کامران جمالی است. برتولت برشت یکی از بزرگترین و خوشقریحهترین نویسندگان و شاعران قرن بیستم است. او 48 نمایشنامه نوشت و بیش از دوهزار قطعه شعر ساخت که کماکان خوانده میشوند. اینکه نمایشنامههایش بیش از هفتاد سال پس از مرگش و یک قرن پس از خلق، هنوز مقام دوم را در تئاترهای جهان دارند، تنها به دلیل حفظ سنتهای تئاتر نیست. آثار او که غالباً فلسفی ـ تمثیلیاند، متناسب با ذهنیات زمان ما و در حقیقت همروزگار نسل نوین هستند.
برشت که خواهان دگرگونی تئاتر در تمام جنبههایش بود، به این مهم رسید. به عنوان کارگردان وارد تئاتر شد و مدتی با ماکس راینهارت در برلین همکاری کرد. نمایشنامهنویسی را ابتدا در نهضت دادائیسم و اکسپرسیونیسم تجربه کرد و در این دوره نمایشنامههایی چون «بعل»، «آوای طبل در شب» را نوشت تا اینکه با نمایشنامهی «آدم آدم است» به سبک شناختهشدهاش رسید. دشواریهای جامعهی امروز، مشکلات اجتماعی هنوز در آثارش نمایان است.
یکی از آثار او که طرفداران بیشمار دارد، «انسان نیک سچوان» نام دارد. او در این اثر با بهرهگیری از داستانی قدیمی و زیبا به مهمترین دغدغهی ذهنیاش که خوب بودن است میپردازد. چند تن از مقامات ایالت سچوان به یک منطقهی فقیرنشین میروند و از فقدان مهر، محبت و خوبی حیرتزده میشوند. یگانهفردی که به کمکشان میشتابد، زن گلفروش منطقه است. آنها به زن در راهاندازی مغازهاش کمک میکنند، اما ورود خیل عظیم آوارگان و خریدهای نسیه باعث میشوند او به ورطهی ورشکستگی بیفتد. برشت در این نمایشنامه میگوید: «هیچکس در شرایط کنونی جهان نمیتواند پاک باشد.».
مفاهیم و پیامهای نمایشنامه
“انسان نیک سچوان” نمایشنامهای فلسفی و اجتماعی است و به تناقض میان اخلاق و بقا ر جامعهی سرمایهداری میپردازد. برخی از مفاهیم کلیدی آن عبارتند از:
نیکوکاری در برابر واقعگرایی
نمایشنامه به این سؤال میپردازد که آیا امکان دارد در دنیایی ظالمانه، نیکوکار ماند و در عین حال زنده ماند؟
نقش خدا و مسؤولیت اخلاقی
خدایان در نمایشنامه نشان میدهند که آنها از بالا نظارهگر جهاناند، اما هیچ راهحلی برای مشکلات بشر ندارند. آنها به شن ته میگویند که خوب بماند، اما نمیدانند چگونه او میتواند هم مهربان باشد و هم زنده بماند.
این نمایشنامه در نقد بیعملی خدا و دین در برابر مشکلات اجتماعی است. خدایان هیچ راهکاری ارائه نمیدهند و در نهایت بدون پاسخ، از صحنه خارج میشوند.
هویت دوگانه و تناقض درونی
هویت دوگانهی شخصیت اصلی در نمایشنامه، یکی از مهمترین عناصر درام است. این شخصیت نشان میدهد که یک فرد نمیتواند در عین حال هم خوب باشد و هم در جامعهی بیرحم به موفقیت برسد. این موضوع بازتابی از وضعیت بسیاری از افراد در دنیای واقعی است که بین اخلاقیات و نیازهای زندگی گرفتار شدهاند.
نقد سرمایهداری
برشت در این نمایش، جامعهی سرمایهداری را به تصویر میکشد که در آن، بقای فرد وابسته به استثمار دیگران است. شوئی تا مانند یک کارفرمای سرمایهدار عمل میکند که باید از دیگران سوءاستفاده کند تا خودش نابود نشود.