کلاغ سرخ
کتاب کلاغ سرخ اثری است از ویکتوریا اشواب به ترجمه نگار شجاعی و چاپ انتشارات پرتقال. این کتاب داستان کَس را در خود جای داده است، کسی که بعد از غرق شدندش به توانایی خارق العاده و عجیب و غریبی دست یافته است، او می تواند دنیای مرده ها و اشباح را ببیند و یک دوست صمیمی به نام جیکوب دارد که تنها یک شبح است، با این وجود هنوز چیزهای عجیب تری در راهند، چیزهایی که با سفر خانواده او به ادینبرو خودشان را نشان می دهند و کس را با خطراتی جدی رو به رو می کنند.
گزیده ای از کتاب
هرچه پایین تر می رویم، دمای هوا تغییر می کند و با هر پله، کمی سردتر می شود. البته پله ی واقعی نیست، چون ورودی گذر ماری کینگ مثل یک پلکان خیلی صاف و کم ارتفاع است. یک سراشیبی که فقط با نور زرد و ضعیف چراغ های روی دیوار روشن شده.
بالای سرمان ملافه ها روی بندهای رخت آویزان اند و باور کردن این که الان زیر زمینیم یک کم سخت است؛ حتی با وجود هوای نمور، بوی خاک و سنگ های نمناک.
طولی نمی کشد که زمین صاف می شود و می رسیم به انتهای سراشیبی.
می گویم: «خیلی هم بد نبود.»
فیندلی می خندد. «اون جا که خود گذر نبود، دختر جون.» شانه ام را می گیرد و رویم را برمی گرداند سمت راست. «گذر این جاست.»