شهاب ثاقب
The Meteor
فردریش دورنمات
فردریش دورنمات در پنجم ژانویه 1921 در کنول فینگن سوییس متولد شد.
دورنمات در سال 1941 به دانشگاه رفت و ادبیات و فلسفه خواند. در این سالها به نقاشی کردن هم مشغول بود و کتابی از آثار نقاشی او در 1947 منتشر شد. او نویسندگی را از سال 1943 آغاز کرد، اما تا 1945 چیزی از نوشتههایش منتشر نشد. در این سال داستان «پیرمرد» او در روزنامۀ مشهوری به چاپ رسید. این نوشته شد اولین نمایشنامهای است که از دورنمات به روی صحنه رفت- در سال 1947. اجرای این نمایشنامه با جنجال و عکسالعمل شدید مردم همراه بود. دو سال بعد، در 1949، نمایشنامۀ رمولوس کبیر از او در گوتینگن آلمان به روی صحنه رفت. دورنمات ازدواج آقای میسی سیپی را شخصاً در 1954 کارگردانی کرد. چند سال بعد پیتر بروک در نیویورک ملاقات بانوی سالخورده را کارگردانی کرد. بروک چند سال بعد نمایشنامۀ فیزیکدانها را هم در لندن به روی صحنه برد.
در سال 1959 جایزۀ شیللر را به دورنمات دادند. او در مراسم دریافت جایزه گفتاری ایراد کرد که بعدها به صورت کتاب دربارۀ شیللر منتشر شد.
در سال 1967 ریاست تئاتر بازل را مشترکاً با ورنر دوگلین به عهده میگیرد. دو سال بعد بر سر کیفیت اجرای دو نمایشنامه با سازمان تئاتر به اختلاف خورد و از ریاست این تئاتر کنارهگیری کرد. او در سال 1970 به عنوان مشاور هنری در تئاتر زوریخ فعالیتش را آغاز کرد. دو سال بعد مدیریت این تئاتر را رد کرد و گفت : «ترجیح میدهم به درامنویسی ادامه دهم.»
در کارنامۀ دورنمات علاوه بر نمایشنامه، آثار داستانی (از جمله قول، سوءظن و قاضی جلادش، و مقالههای سیاسی و اجتماعی و هنری نیز به چشم میخورد. شهاب ثاقب، بازی استریندبرگ، فرشتهای به بابل میآید، تصویر یک سیاره، هرکول و طویلۀ اوجیاس از دیگر نمایشنامههای اوست. آثار او بارها به صورت نمایش و فیلم و مجموعۀ تلویزیونی اجرا شده است.
دورنمات درچهارده دسامبر 1990 بر اثر سکته قلبی درگذشت.
سکینه عربنژاد
| سکینه عربنژاد در سال 1356 در کرمان متولد شد.
عربنژاد کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی را در دانشگاه تهران گذراند. او در دانشگاه شهید باهنر کرمان به تدریس میپردازد. عربنژاد به نوشتن نمایشنامه و فیلمنامه میپردازد و همچنین دبیر بخش تئاتر نشریۀ سرمشق است.
| شهابِ ثاقب اثری کمدی و در عین حال خوفناک است که در درون خود نگاهی استعاری به زندگی و جهان دارد. این ویژگی کمیک و خوفناک، در نگرش شخصیت اصلی نمایشنامه ولفگانگ شوایتر متبلور شده است. او به شکل شگفتانگیزی از زندگی بیزار است، اما نمیتواند بمیرد و هنگامی که میمرد، باز زنده میشود. ساختاری که دورنمات برای نمایشنامهاش برگزیده، مبتنی بر تِم اصلی نمایشنامه است. در این اثر طرح داستانی مشخصی وجود ندارد؛ فقط اتفاقاتی وجود دارند که در لحظه پدیده میآیند و ما را میخندانند، اما این خنده بسیار تلخ و گزنده است.
| فریدریش دورنمات نمایشنامهنویس و داستاننویس سوئیسی و یکی از مطرحترین نویسندگان آلمانی زبان پس از جنگ جهانی دوم است. شهرت جهانی او بیشتر به دلیل نمایشنامههایش است. دورنمات در آثار خود متأثر از نمایشنامهنویسانی چون گئورگ بوخنر، آگوست استریندبرگ، تورنتونوایلدر و بیش از همه برتولت برشت و تآتراپیک اوست. اما بر خلاف برشت، دورنمات درنمایشنامههایش به دنبال تغییر انسان و جهان نیست، بلکه دغدغههای اخلاقی و مذهبی خود را اغلب با نگاهی کمیک و فارسگونه بیان میکند. به نظر او فقط کمدی است که میتواند موقعیت انسان امروزی را آشکار کند. دورنمات در سال 1990 در 69 سالگی درگذشت.