آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 7
در حال خواندن 0
خواندم 0
دوست داشتم 12
دوست نداشتم 0

پدران و پسران

امتیاز محصول:
(هنوز کسی امتیاز نداده است)
دسته بندی:
داستان جهان
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
246671
شابک:
9786009732821
انتشارات:
موضوع:
داستان های روسی قرن 19
زبان:
فارسي
جلد:
نرم
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
292
طول:
21.5
عرض:
14
ارتفاع:
1.3
وزن:
330 گرم
قیمت محصول:
2,655,000 ریال
2,950,000 ریال
افزودن به سبد خرید
افزودن
درباره پدران و پسران:


نقد و بررسی کتاب پدران و پسران

اواخر قرن هجدهم و قرن نوزدهم را می‌توان عصر تحولات فکری جوامع دانست. در میانه‌ی قرن نوزدهم، اروپا انقلاب‌های زیاد را به خود دید. ریشه‌های انقلاب اکتبر 1917 روسیه  نیز در همین سال‌ها شکل گرفت. نظام سلطنتی روسیه نظامی خشک و مستبد  بود و تبعیض میان طبقات جامعه در آن موج می‌زد، درحالی‌که طبقه‌ی دهقان به سختی روزگار می‌گذراند، طبقه‌ی اشراف امتیازات بسیار ویژه‌ای داشت. بیداری مردم در اروپا به روسیه هم نفوذ کرد و قبل از هرچیز ردپایش در آثار نویسندگان پیدا شد.

یکی از نویسندگانی که اعتراض به شرایط زندگی مردم روسیه در کلماتش پیداست ایوان تورگنیف است. رمان پدران و پسران، بهترین اثر تورگنیف رمانی است که پدیده‌ی اختلاف نسل‌ها در روسیه را روایت می‌کند و ما را به سفری در روسیه‌ی قرن نوزدهم دعوت می‌کند.

درباره کتاب پدران و پسران؛ تقابل نسل‌ها

کتاب پدران و پسران سال 1862 در مسکو منتشر شد و پنج سال بعد برای اولین بار به انگلیسی برگردانده شد. از آن زمان تا کنون پدران و پسرانِ ایوان تورگنیف در بسیاری از کشورهای دنیا ترجمه و منتشر شده است. در بعضی از ترجمه‌ها این کتاب، پدران و فرزندان نامیده شده است.

تورگنیف این رمان را به عنوان پاسخی در برابر جدال بین دو جریان فرهنگی لیبرال و نیهیلیست در روسیه نوشت. او در کتابش لیبرال‌های دهه‌ی سی قرن نوزدهم را پدران  و نیهیلیست‌ها را پسران نامیده است.

تورگنیف در پدران و پسران موضوع اختلاف دیدگاه میان نسل‌های مختلف و طبقات اجتماعی را کرده است و در کتاب مناظرات جالبی بین این دو گروه رقم زده است. دکتر «مهری آهی» در مقدمه‌ای که بر ترجمه‌اش از این کتاب نوشته است آورده: «در رمان پدران و پسران، تورگنیف درصدد برآمد که از تمام تجربیات و مشهودات خویش در این خصوص استفاده کند و سوتفاهمی که بین گروه‌های مختلف اجتماع و نسل‌های پیر و جوان و نظریه‌های گوناگون ایجاد شده بود، به صورت داستانی شیرین در کتاب خود ضبط کند و طریقی برای ایجاد زندگانی مطبوع و سعادتمند بیابد.»

کتاب پدران و پسران در روزنامه‌ی گاردین در فهرست 1001 کتابی که باید پیش از مرگ خوانده شوند، قرار گرفته است.

خلاصه‌ داستان پدران و پسران

پدران و پسران (Fathers and Sons) قصه‌ی بسیار ساده‌ای دارد و در بستری خانوادگی شکل می‌گیرد. داستان از جایی آغاز می‌شود که آقای نیکلای پترویچ کیرسانف منتظر پسر جوانش آرکادی است که از دانشگاه فارغ التحصیل شده و در حال بازگشت به خانه است. تورگنیف در چند صفحه ابتدای داستان ما را با آقای کیرسانف و پیشینه‌اش آشنا می‌کند و شخصیت پدرانه‌ی او را برای خواننده ترسیم می‌کند.

سپس خواننده با ورود آرکادی مواجه می‌شود. یک استقبال بسیار گرم و پدرانه اتفاق می‌افتد و بعد آرکادی دوستش یوگنی واسیلیویچ بازارف را به پدر معرفی می‌کند. ادامه‌ی داستان با تعامل خانواده‌ی کیرسانف و بازارف شکل می‌گیرد.

قهرمان داستان چه کسی است؟

بازارف جوانی نیهیلیست از طبقه‌ی خرده مالکان روسیه است که در زندگی سختی زیادی کشیده و توانسته است با تلاش شخصیش وارد دانشگاه شود و در رشته‌ی علوم طبیعی تحصیل کند. بازارف جوانی بسیار  شجاع و بی‌پرواست که خودش را همان گونه که هست نمایش می‌دهد و از قضاوت دیگران ابایی ندارد. او کسی است که به همه چیز و همه‌کس شک دارد  و هرچیزی را که نمی‌پسندد به شدت به تمسخر می‌گیرد و دلیلی برای پایبندی به قیود مرسوم جامعه نمی‌بیند. به عقیده‌ی منتقدان، بازارفِ کتاب تورگنیف با اینکه شلخته و طغیان‌گر و عاصی ترسیم شده است و تورگنیف به دیده‌ی انتقاد او را نگاه می‌کند، اما شخصیت تاریکی ندارد و اتفاقا موثر و توانا تعریف شده است.

نقد و نظرها درباره کتاب پدران و پسران

منتقدان ادبی کتاب پدران و پسران را از موثرترین آثار ادبی روسیه می‌دانند. «ماریا کوجوهر» منتقد سایت گاردین درباره‌ی این کتاب گفته است: «اگر کسی می‌خواهد خواندن ادبیات کلاسیک روسیه را آغاز کند، باید از این کتاب شروع کند. به نظر من این کتاب به طرز شگفت انگیزی زندگی مردم روسیه را در قرن نوزدهم تصویر کرده است. این کتاب به تدریج ذهنیت و سنت‌های مردم روسیه را به خواننده معرفی می‌کند.»

در زمان انتشار پدران و پسران بسیاری از منتقدان به آن تاختند. این گروه معتقد بودند مؤلف کتاب، نسل جوان و تفکرات آن‌ها را به سخره گرفته و کتابی یک جانبه در ستایش پدران و نقد پسران نوشته است.

«مهری آهی» نظرات این منتقدان را در مقدمه‌ی کتابش آورده است. نکته‌ای که بسیاری از  منتقدان کتاب پسران و پدران درباره‌ی آن اتفاق نظر دارند این است که تورگنیف با اینکه خودش از خانواده‌ای اشرافی بود و احتمالا مخالفت چندانی با حکومت تزاری روسیه نداشت، با نوشتن این کتاب یکی از زمینه سازان انقلاب روسیه شد.

اقتباس‌هایی  از پدران و پسران

رمان پدران و پسران رمانی تاثیرگذار در تاریخ ادبیات و هنر جهان است. از این رمان در آثار دیگری نیز الهام گرفته شده است. نمایش «هیچ چیز مقدس نیست» سال 1988 بر اساس این رمان در کانادا ساخته شد. این نمایشنامه ده سال بعد به صورت تله فیلم در آمد و از شبکه‌ی کانادایی «سی بی سی تله‌ویژن» پخش شد.

همچنین «بریان فریل» نمایشنامه نویس اتریشی سال 1987 تئاتری به نام پدران و پسران را بر اساس این کتاب روی صحنه برد.

درباره ایوان تورگنیف خالق پردان و پسران

ایوان تورگنیف (Ivan Turgenev) شاعر، نویسنده، نمایشنامه نویس و مترجم روسی سال 1818 در استان اوریول روسیه متولد شد. پدرش سرهنگ ارتش روسیه و مادرش زنی از طبقه‌ی اشراف بود. دوران کودکی تورگنیف در دوران کودکی تحت نظر مادرش، که زنی جدی و سخت گیر بود تعلیم دید. او به زبان‌های انگلیسی، فرانسه و آلمانی مسلط بود . تورگنیف در 16 سالگی به دانشگاه موسکو رفت، اما پس از یک سال به دانشکده‌ی ادبیات سنت پترزبورگ که از اعتبار علمی بیشتری برخوردار بود فرستاده شد. تورگنیف پس از پایان تحصیلش در این دانشگاه به برلین رفت  وسه سال در زمینه‌ی فلسفه «هگل» به تحصیل پرداخت.

اولین کتاب تورگنیف سال 1852 منتشر شد. این کتاب مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه است و «شکارچی در سایه» نام دارد. در همین سال تورگنیف مطلبی درباره‌ی مرگ «نیکلای گوگول»، نویسنده‌ی رئالیست و صاحب‌نام روسی نوشت که قرار بود در روزنامه سنت پترزبوگ منتشر شود. اما اداره‌ی سانسور سنت پترزبورگ اجازه‌ی چاپ آن را نداد. این مطلب در اداره سانسور مسکو تایید شد و در یکی از رونامه های این شهر منتشر شد. مدتی پس از انتشار این مطلب تورگنیف بازداشت شد و یک ماه زندانی بود و سپس نزدیک دوسال به املاک خودش تبعید شد.

از دیگر آثار ایوان تورگنیف می‌توانیم «سه داستان عاشقانه»، «آشیانه‌ی اشراف»، «عشق اول و دو داستان دیگر»، «دن کیشوت روسی» و «یک شب پاییزی» را نام برد که همگی در سایت فیدیبو در دسترسند.

اویوان تورگنیف از سال 1871 در پاریس زندگی می‌کرد. او سوم سپتامبر 1883 در شهر بوگیوال در نزدیکی پاریس در گذشت.

انتشار پدران و پسران در ایران

ناشران مختلفی ترجمه‌های متفاوتی از کتاب پدران و پسران را منتشر کرده‌اند. «الهام ربیعی» این کتاب را برای نشر «فرمهر» ترجمه کرده است. فایل پی دی اف کتاب پدران و پسران ترجمه الهام ربیعی در سایت فیدیبو در دسترس است.

بهترین ترجمه‌ی این کتاب ترجمه‌ی «مهری آهی» است که از روسی به فارسی برگردانده شده و انتشارات «ناهید» در قطع رقعی منتشر کرده است. خرید و دانلود رمان پدران و پسران تورگینف ترجمه‌ مهری آهی، با قیمت مناسب در همین صفحه ممکن است.

در بخشی از کتاب پدران و پسران می‌خوانیم

هنگامی که بازارف پس از قول‌های پی‌درپی که راجع به مراجعت خود تا یک ماه دیگر داد، از آغوش کسانی که وی را به زحمت رها می‌کردند آزاد شد و در کالسکه نشست، هنگامی که اسب‌ها به راه افتادند و زنگوله‌ها به صدا درآمد و چرخ‌های کالسکه به گردش افتاد، هنگامی که بدرقه کردن مسافرین با چشم دیگر معنی نداشت و گرد خاک راه خوابید، تیموفئیچ لرزان و قوز کنان به خانه رفت، هنگامی که والدین پیر در خانه‌ای که گویی ناگهان فرتوت و فشرده شده بود تنها ماندند، واسیلی ایوانویچ که تا چند لحظه پیش مردانه در جلوی خانه ایستاده بود و دستمال خود راتکان می‌داد، در صندلی فرو رفت و سر خود را به زیر انداخت و زمزمه کنان گفت: مارا ترک کرد، بلی ترک کرد، حوصله‌اش با ما سر رفت. اکنون مانند انگشت یکه و تنها مانده‌ام.

در ضمن تکرار این سخنان پیرمرد انگشت ابهام خود را از سایر انگشتان جدا کرده به آن اشاره می‌نمود.

در این موقع آرینا ولاسونا نزدیک او شد و سر سفید خود را به سر سفید او تکیه داد و گفت: چه می‌شود کرد واسیا؟ پسر تکه جداشده ایست، او مثل عقاب است، بخواهد می‌آید و بخواهد می‌رود. اما من و تو مانند کنده‌های درختانیم که در کنار هم نشسته ایم و از جا حرکت نمی‌کنیم. فقط من همیشه و پیوسته با تو خواهم بود، چنان که تو هم پیوسته با من خواهی بود.

واسیلی ایوانویچ دست‌ها را از صورت خود برداشت و زن و دوست خود را چنان در آغوش کشید که در جوانی هم آن چنان در آغوشش نگرفته بود. آرینا بر دل مصیبت زده‌ او مرهمی نهاده بود.
 

برچسب‌ها: