آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 1
در حال خواندن 0
خواندم 1
دوست داشتم 27
دوست نداشتم 0

رنج کشیدگان و خوارشدگان

امتیاز محصول:
(2 نفر امتیاز داده‌اند)
دسته بندی:
داستان جهان
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
170443
شابک:
9789644486500
موضوع:
داستان های روسی قرن 19
زبان:
فارسي
جلد:
شومیز
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
480
طول:
22.1
عرض:
15.5
ارتفاع:
2.5
وزن:
660 گرم
قیمت محصول:
650,000 ریال
موجود نیست
درباره رنج کشیدگان و خوارشدگان:

کتاب رنج‌کشیدگان و خوارشدگان هفتمین رمان نویسنده‌ی فقید روس، فئودور داستایفسکی است. این کتاب را که هفتمین اثر این نویسنده است، محسن کرمی به فارسی برگردانده است.

داستایفسکی بی‌شک یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان قرن بیستم است. آثارش بارها به زبان‌های مختلف ترجمه شده و نقش و تاثیری که در ادبیات داستانی دارد، انکارناپذیر است. در داستان‌های این نویسنده، روان آدمی در موقعیت‌های سیاسی و اجتماعی دشوار آزموده می‌شود و فلسفه و مذهب و فضای معنوی روسیه‌ی قرن نوزدهم حضور مشخص و واضحی دارند. در ایران می‌توان گفت که خوانده‌شده‌ترین آثار این نویسنده «برادران کارامازوف»، «جنایت و مکافات»، «ابله» و البته «شب‌های روشن» هستند و به این اثر به اندازه‌ی کافی پرداخته نشده است. داستایفسکی این رمان را قبل از زندان رفتن نوشت و می‌توان گفت به لحاظ پیچیدگی‌های فلسفی و روان‌شناسانه راحت‌تر خوانده می‌شود. برخی آن را یکی از بهترین رمان‌هایی می‌دانند که به عنوان قدم اول و برای آشنایی با دنیای داستایفسکی می‌توان خواند. این کتاب اولین‌بار در سال 1861 به صورت پاورقی در نشریه‌ی ورمیا منتشر شد. نشریه‌ی ورمیا را داستایفسکی و برادرش به چاپ می‌رساندند.

راوی کتاب رنج‌کشیدگان و خوارشدگان «وانیا»، نویسنده‌ی جوانی است که شاهد عشق‌ها و جدایی‌ها و نافرجامی‌های شخصیت‌های داستان بوده. داستان درباره‌ی «ناتاشا»، دختر جوانی است که به عشق محبوبش، «آلیوشا» از خانه‌ی پدری می‌گریزد تا با او همراه باشد. اما آلیوشای خام و ناشی به‌راحتی تحت‌تأثیر پدرش با وجود عشق به ناتاشا، سراغ دختری دیگر به نام «کاترینا» می‌رود، دختری که پدرش به او معرفی کرده است. از طرفی «نیکلای»، پدر ناتاشا او را طرد می‌کند و تنها کسی که برای دخترک باقی می‌ماند، دوستش «ایوان» است. ایوان هم دل در گرو او دارد؛ اما ناتاشا پیش از این دست رد به سینه‌ی او زده است.