نبوغ دیوانه (مانیفست کارآفرین ها)
رندی گیج، نابغه ی کارآفرینی و نویسنده کتابهای پرفروش جهان در جدیدترین اثر خود یعنی کتاب نبوغ دیوانه طرز فکر جدیدی را مطرح می کند که بی گمان ، نه تنها همه ی کارآفرینان که تمام مردم دنیا را به چالش می کشد.
همچنان که از نام کتاب نبوغ دیوانه پیداز رندی گیچ با نبوغ دیوانه وارش افق فکری خوانندگان را گسترش می دهد و راهی برای تحقق رویاهای کارآفرنی پیش پای هر انسان هدفمندی می گذارد.
گاهی اوقات برای موفقیت باید دیوانه وار حرکت کرد و در این مسیر، نیاز به تفکری خلاف عادت است. در جامعه ی امروز ، پیدایش گروه کارمندان کارآفرین در دنیا، شرایط کار را متحول کرده است. این گروه کارمندانی هستند که مثل یک کارآفرین عمل می کنند. اگر مدیر هستید یا بازاریاب یا یک کارآفرین یا جوینده ی راه موفقیت، کتاب نبوغ دیوانه وار، بندهای نبوغ درونی تان را آزاد می کند و شما را در مسیر خلق موفقیت تان هدایت می کند.
کتاب نبوغ دیوانه، خواننده را به مسیری هیجان انگیز می برد و باعث می شود هر چه بیش تر در مورد خود و جهان اطراف تامل کند. در این اثر بی نظیر، رندی گیج که به معنای واقعی کلمه، یک ثروتمند خود ساخته است، پیش بینی های جالبی درباره ی کارآفرینی در دهه ی آینده ارائه می کند و راهبردهای جالبی در این زمینه برای مخاطبان دارد.
کتاب پرفروش نبوغ دیوانه که برای اولین بار به صورت کامل در ایران منتشر شده است، تقدیم می شود به پیشگاه همه کسانی که اندیشه های بزرگی در سر دارند و می خواهند در هر جایگاهی که هستند دیوانه وار به سوی موفقیت حرکت کنند.
بخشی از مقدمه ی کتاب نبوغ دیوانه مانیفست کارآفرین ها اثر رندی گیج:
همانطور که بین لینکهایی در مورد خلاقیت و بیماری روانی میگشتم، چشمم خورد به مطلبی در ویکیپدیا که میگفت: «گفته میشود اشخاص روانی قابلیت دیدن دنیا از نگاهی نو و بدیع را دارند، به معنی واقعی کلمه چیزهایی میبینند که بقیه نمیتوانند ببینند.»
خب البته کارآفرینان، روانی نیستند. ما فقط قابلیت دیدن دنیا از نگاهی نو و بدیع را داریم، به معنی واقعی کلمه چیزهایی میبینیم که بقیه نمیتوانند.
راستی، یک لحظه صبر کنید…
ما به عنوان کارآفرین، ساخته شدهایم تا چیزها را تغییر دهیم، با قوانین خودمان زندگی کنیم و از همه مهمتر، چیزهای جدید خلق کنیم. نبوغ ما بیشتر، موقعِ خلقِ چیزهای جدید، خودش را نشان میدهد.
به همین خاطر است که به شدت، منتظر تماشای افتتاحیهی عرضهی محصولات «استیو جابز» بودیم، به تبلیغات بین مسابقه بیشتر از خودِ فوتبال اهمیت میدهیم و وقتی چشممان به کیک استارتر یک گجت دلربای جدید میافتد، هوش از سرمان میرود. ما نبوغ را در عمل میبینیم.
وقتی داشتم فیلم «قبل از شروع شب» را میدیدم به همهی اینها فکر کردم؛ فیلمی تماشایی بر اساس کتابی فوقالعاده از «رینالدو آرنِس». نابغهای که موهبتهای نوابغ دیگر را نمایش میدهد. وقتی در معرض چنین فیلمی و کتابهایی قرار گرفتید، دیگر نمیتوانید جلوی علاقهی نفستان را برای تولیدِ چیزی شگفتانگیز بگیرید. یعنی خلق چیزی که تغییر به وجود میآورد.
این بیاینه که در اختیار شماست نتیجهی بیثمرترین دوران زندگی من است، ولی امیدوارم بتواند کمکمان کند به هدف والاتری برسیم: یعنی بهرهبرداری از نبوغ سرشارمان و تقسیمش با دنیا.
این بیانیه سه بخش است: کتاب اول نگاهی میاندازد به مسیری که طی شد تا به جایی برسیم که الان قرار داریم؛ بر اینکه تلاقی فرضیات اشتباه، الگوهای رفتاری نامناسب و تفکر گَلِهای چگونه روی ذهن ما اثر گذاشت و به ما اجازهی قبول میانمایگی و معمولیبودن را داد. کتاب دوم دربارهی پیشرفتهای فوقالعاده عظیمیست که در دهههای بعدی با آنها روبهرو میشویم. با دیدی به جلو و پیشبینی آینده، چالشهای اساسی آتی را شناسایی خواهیم کرد. چالشهایی که بهترین فرصتها را در تاثیرگذارترین و تفکربرانگیزترین شکل، در اختیارمان خواهند گذاشت. در نهایت، کتاب سوم مجموعهایست درهم از ایدههایی که وادارتان میکند در چیزی که به آن فکر میکنید، تامل کنید. هربخش از کتاب نبوغ دیوانه مانیفست کارآفرین ها را هر زمان که احتیاج داشتید،
مطالعه کنید؛ ولی بدانید چیزی که در کل این بخشها ثابت است، واقعیتیست از این دنیا که میگوید برای تبدیلشدن به کارآفرینی موفق چگونه باید فکر کنید؟
شاید نویسندگان کتابهای الهامبخشِ تجاری، مدعی شوند که به اصطلاحِ موسیقایی، کوکهای متفاوتی از بقیه میخوانند؛ ولی در نهایت باید گفت همهشان در واقع یک آهنگ میخوانند: همان موفقیتِ روزافزون. انگار تا حالا همهی تحقیقات، روند یکسانی را نشان میدهند: چندتا بچهی دانشگاهی که هیچ چیز ندارند به غیر از چند تا بطری خالی آبجو و جعبههای پیتزا که در اتاقهای خوابگاهشان پخش شده، ایدهی بزرگی به سرشان میزند. درس را وِل میکنند، مغازهای باز میکنند و یک شبه تبدیل میشوند به مرکز توجه. حق انتخاب بین سرمایهگذارانی خواهند داشت که حاضرند پول بریزند به پایشان. تماس تلفنی از طرف زاکربرگ (موسس فیسبوک) را رد میکنند، سهامی عام میشوند و به میلیارد میرسند و عکسشان با افتخار میآید روی جلد مجلهی وایرد.
بعضی از خوانندگان این کتابها شاید به حیرت بیفتند از اینکه چقدر راه را اشتباه رفتهاند. دنیای واقعی کسبوکار، بین پیشرفتهای خیرهکننده و دلشکستگیِ شکست در نوسان است. دنیاییست پر از ترس و تردید، لهلهزدن برای حقوق و دستمزد، زحمتکشیدن برای جمعکردن پول و تقلا برای ماندن. من اینجا هستم تا به شما بگویم رسیدن به اوج و در اوجماندن، اصلا بدیهی و حتمی نیست. ولی اگر دوست دارید برای رسیدن به موفقیت، اقدامی کنید و حاضرید هزینهاش را بپردازید، باید گفت در دسترس است. راحت نیست؛ ولی ارزشش را دارد.
رندی گیج
سندیهگو، کالیفرنیا