آیا کتاب را خواندهاید؟
میخواهم بخوانم
در حال خواندن
خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست نداشتم
جای خالی معنا (مدرنیسم و پسامدرنیسم)
امتیاز محصول:
(هنوز کسی امتیاز نداده است)
دسته بندی:
هنر
ویژگیهای محصول:
کد کالا:
160253
شابک:
9786006977133
نویسنده:
انتشارات:
جلد:
شومیز
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
214
وزن:
252 گرم
قیمت محصول:
300,000 ریال
موجود نیست
درباره جای خالی معنا (مدرنیسم و پسامدرنیسم):
درباره کتاب:
مُدرنیسم (نوگرایی ) به معنای "مجموعه ی بسیار متنوع و گسترده ای است از انقطاع ها و گسست های زیبا شناختی از سنت رئالیسم (واقع گرایی ) اروپا که به طور مشخص از اواسط قرن نوزدهم به این طرف، صورت گرفته است . با توجه به این که این تعریفِ " توین پیکنی " بسیار اصطلاحی و عام است؛ اما در واقع می تواند آغازی برای یک توجیه نسبی و تعریف نه چندان فراگیر، پنداشته شود .
زمانِ پیدایشِ مُدرنیسم که در واقع مورد تأیید بیشتر پژوهشگران غربی است، یکی سال 1848 و دوم دهه ی 1880 است که سبب پیدایش جریان های مهمِ فلسفی و دبستان های مهم ادبی مانند : ناتوریالیسم ،کوبیسم، اکسپرسیونیسم، فوتوریسم، سازه گرایی Constractivism و ... گردید .
پست مدرنیسم اصول و چهارچوب خاصی ندارد. این مکتب یک مکتب اصول ستیز و چارچوب گریز است. با این حال، به برخی از عناصر و مؤلفه های سلبی و اثباتی این نظریه اشاره می کنیم.
1. کثرت گرایی و مخالفت با هرگونه وحدت گرایی: تنوع، تکثر، انشعاب و پراکندگی از اصول اوّلیه این مکتب است. پست مدرنیستها با هر گونه مرکزگرایی، اقتدار گرایی و مرجعیت باوری مخالف اند؛ یعنی توجه به یک حقیقت مرکزی برای زندگی را نفی می کنند و با تکثرگرایی و پلورالیسم موافق اند.
2. نسبیت گرایی: معتقدان این مکتب به هیچ حقیقت مطلق و ثابتی قائل نیستند و همه چیز را یک حقیقت نسبی می دانند.
3.هیچ انگاری (نیهیلیسم): تلاش جامعه سنتی عمدتا بر مبنای نظریه «مشیّت الهی» قرار داشت و بنابراین نظریه، کلّ جهان هستی با نظارت و هدایت خداوند در حال حرکت و پیشرفت به سوی هدف خاصی است. امّا در مکتب مدرنیسم به جای مشیّت الهی جانشین دنیوی آن، یعنی تفکر پیش رفت مادی را نشاندند و برنامه های عقلانی و علمی را به جای مشیّت خداوند و تعالیم وحیانی قرار دادند. اما پست مدرنیسم در واقع به جای اعتقاد به نیروی الهی، هیچ انگاری و پوچ اندیشی را نهاده است. بدین ترتیب، بی هدفی، نداشتن غایت، مشارکت در هرج و مرج، انشقاق، ابتذال، بی محوری، بی مرکزی و پوچ اندیشی، تفریح و سرگرمی پست مدرنیستهاست. آنها بی قید و بندی و لاابالی گری را ـ به تعبیر خودشان ـ مفرّی از دنیای وحشتناک مدرن و فشار قوانین خشک رسمی آن می دانند.
4. تأکید بر زبان و گفتمان: پست مدرنیسم تمام معرفت را محصول گفتمان می داند. گفتمان یکی از بحثهایی است که در دهه های اخیر مورد توجه نظریه پردازان مختلف مخصوصا پست مدرنها قرار گرفته است. بر اساس نظریه گفتمان، حقیقت را نمی توان در یک معرفت و فرهنگ خاص محصور کرد. ریشه این اندیشه از همان نگاه پلورالیستی و نسبیت گرایی به تمام معرفتهاست؛ چنان که گفته شد این دو مقوله، اساس تفکر پست مدرنیسم می باشد.
موضوع کتابی که می خوانیم جای خالی معناست. اما نمونه های آثار مدرنیستی که در این کتاب بررسیده ایم، به ویژه سرزمین بایر، قصر، گرنیکا و ...، گواهی می دهد که غنای معناییْ یکی از بنیادی ترین خصوصیات این آثار و در حقیقت شناسه ای است که مدرنیسم را از هنر و ادبیات گذشته متمایز می کند. معنای جای خالی معنا در چارچوب مدرنیسم کاوش در خلئی است که انگار آفرینش آثار مدرنیستی با آن محقق می شود. اما طنزی از اینجا برمی خیزد که کاوش در خلأ و کاوش در زمینه ای خالی از معنا این آثار را با دست بسیار پر و مملو از ظرفیت های معناساز به میدان می آورد. به عبارت دیگر، جای خالی معنا در عرصه مدرنیسم با مقوله هایی پر می شود که کارشان جست وجوی کشف معنا در جای خالی معناست. [...] با شکاف اندکی در پوسته این آثار و دقت در جزئیات می فهمیم که با آثاری ژرف، چندلایه و تفسیرپذیر سروکار داریم. این ویژگی زاییده شگردهای درون متنی و اشاره های برون متنی بسیار است که با هم درمی آمیزند و به زنجیره های واژگانی زایایی واقعیت می بخشند که گویی هر واژه و عبارت از آن با مجموعه ای از مفاهیم نمادین بارور شده است.
مُدرنیسم (نوگرایی ) به معنای "مجموعه ی بسیار متنوع و گسترده ای است از انقطاع ها و گسست های زیبا شناختی از سنت رئالیسم (واقع گرایی ) اروپا که به طور مشخص از اواسط قرن نوزدهم به این طرف، صورت گرفته است . با توجه به این که این تعریفِ " توین پیکنی " بسیار اصطلاحی و عام است؛ اما در واقع می تواند آغازی برای یک توجیه نسبی و تعریف نه چندان فراگیر، پنداشته شود .
زمانِ پیدایشِ مُدرنیسم که در واقع مورد تأیید بیشتر پژوهشگران غربی است، یکی سال 1848 و دوم دهه ی 1880 است که سبب پیدایش جریان های مهمِ فلسفی و دبستان های مهم ادبی مانند : ناتوریالیسم ،کوبیسم، اکسپرسیونیسم، فوتوریسم، سازه گرایی Constractivism و ... گردید .
پست مدرنیسم اصول و چهارچوب خاصی ندارد. این مکتب یک مکتب اصول ستیز و چارچوب گریز است. با این حال، به برخی از عناصر و مؤلفه های سلبی و اثباتی این نظریه اشاره می کنیم.
1. کثرت گرایی و مخالفت با هرگونه وحدت گرایی: تنوع، تکثر، انشعاب و پراکندگی از اصول اوّلیه این مکتب است. پست مدرنیستها با هر گونه مرکزگرایی، اقتدار گرایی و مرجعیت باوری مخالف اند؛ یعنی توجه به یک حقیقت مرکزی برای زندگی را نفی می کنند و با تکثرگرایی و پلورالیسم موافق اند.
2. نسبیت گرایی: معتقدان این مکتب به هیچ حقیقت مطلق و ثابتی قائل نیستند و همه چیز را یک حقیقت نسبی می دانند.
3.هیچ انگاری (نیهیلیسم): تلاش جامعه سنتی عمدتا بر مبنای نظریه «مشیّت الهی» قرار داشت و بنابراین نظریه، کلّ جهان هستی با نظارت و هدایت خداوند در حال حرکت و پیشرفت به سوی هدف خاصی است. امّا در مکتب مدرنیسم به جای مشیّت الهی جانشین دنیوی آن، یعنی تفکر پیش رفت مادی را نشاندند و برنامه های عقلانی و علمی را به جای مشیّت خداوند و تعالیم وحیانی قرار دادند. اما پست مدرنیسم در واقع به جای اعتقاد به نیروی الهی، هیچ انگاری و پوچ اندیشی را نهاده است. بدین ترتیب، بی هدفی، نداشتن غایت، مشارکت در هرج و مرج، انشقاق، ابتذال، بی محوری، بی مرکزی و پوچ اندیشی، تفریح و سرگرمی پست مدرنیستهاست. آنها بی قید و بندی و لاابالی گری را ـ به تعبیر خودشان ـ مفرّی از دنیای وحشتناک مدرن و فشار قوانین خشک رسمی آن می دانند.
4. تأکید بر زبان و گفتمان: پست مدرنیسم تمام معرفت را محصول گفتمان می داند. گفتمان یکی از بحثهایی است که در دهه های اخیر مورد توجه نظریه پردازان مختلف مخصوصا پست مدرنها قرار گرفته است. بر اساس نظریه گفتمان، حقیقت را نمی توان در یک معرفت و فرهنگ خاص محصور کرد. ریشه این اندیشه از همان نگاه پلورالیستی و نسبیت گرایی به تمام معرفتهاست؛ چنان که گفته شد این دو مقوله، اساس تفکر پست مدرنیسم می باشد.
موضوع کتابی که می خوانیم جای خالی معناست. اما نمونه های آثار مدرنیستی که در این کتاب بررسیده ایم، به ویژه سرزمین بایر، قصر، گرنیکا و ...، گواهی می دهد که غنای معناییْ یکی از بنیادی ترین خصوصیات این آثار و در حقیقت شناسه ای است که مدرنیسم را از هنر و ادبیات گذشته متمایز می کند. معنای جای خالی معنا در چارچوب مدرنیسم کاوش در خلئی است که انگار آفرینش آثار مدرنیستی با آن محقق می شود. اما طنزی از اینجا برمی خیزد که کاوش در خلأ و کاوش در زمینه ای خالی از معنا این آثار را با دست بسیار پر و مملو از ظرفیت های معناساز به میدان می آورد. به عبارت دیگر، جای خالی معنا در عرصه مدرنیسم با مقوله هایی پر می شود که کارشان جست وجوی کشف معنا در جای خالی معناست. [...] با شکاف اندکی در پوسته این آثار و دقت در جزئیات می فهمیم که با آثاری ژرف، چندلایه و تفسیرپذیر سروکار داریم. این ویژگی زاییده شگردهای درون متنی و اشاره های برون متنی بسیار است که با هم درمی آمیزند و به زنجیره های واژگانی زایایی واقعیت می بخشند که گویی هر واژه و عبارت از آن با مجموعه ای از مفاهیم نمادین بارور شده است.
برچسبها: