آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 2
در حال خواندن 0
خواندم 0
دوست داشتم 8
دوست نداشتم 0

درحال کندن پوست پیاز

امتیاز محصول:
(1 نفر امتیاز داده است)
دسته بندی:
تاریخ
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
15839
شابک:
9789643513788
نویسنده:
انتشارات:
موضوع:
داستان
زبان:
فارسی
سال انتشار:
1386
جلد:
شمیز
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
504
وزن:
590 گرم
FastDelivery
ارسال فوری
مخصوص شهر تهران
قیمت محصول:
5,250,000 ریال
افزودن به سبد خرید
افزودن
درباره درحال کندن پوست پیاز :

 

گونتر گراس(۲۰۱۵-۱۹۲۷)، نویسنده آلمانی برنده نوبل ادبیات است. 

گراس بازتاب صدای نسلی از آلمان‌ها بود که در زمان سلطه نازیسم بزرگ شده بودند. او خود را روایتگر تاریخ از نگاه پایین‌دستی‌ها می‌دانست.  

وی با رویکردی معترضانه و هشداردهنده همواره در تمام رویدادهای مهم سیاسی و ادبی آلمان حضور مؤثر داشت. 

در پانزده سالگی برای گریز از محیط تنگ و فقیرانه خانوادگی، خدمت در ارتش هیتلری را با رغبت پذیرفت و در هفده سالگی به لشکر دهم توپخانه اس‌اس - فروندبرگ فرا خوانده شد. 

گونتر گراس پس از مجروح شدن در ۱۹۴۵، دستگیر شد و به اسارت نیروهای امریکایی درآمد و تا یکسال بعد در بازداشتگاه بود. 

گراس در بازجویی‌های مقدماتی افسران امریکایی، به عضویت خود در شاخه مسلح حزب نازی موسوم به اس‌اس اعتراف کرد، ولی تا ۲۰۰۶ افکار عمومی را از آن آگاه نکرد. 

«در حال کندن پوست پیاز» زندگی گراس‌ را از  ۱۹۳۹تا ۱۹۵۹ به تصویر می کشد. 

 آغاز کتاب با شروع جنگ دوم جهانی در ۱۹۳۹ همزمان می‎‌شود‌ که گراس ۱۲ سال بیش‌تر نداشته است.  

این کتاب را باید در رده اتوبیوگرافی یا زندگینامه خودنوشت محسوب کرد.  

گراس‌ معتقد است که قوه حافظه بشری، همانند پوست پیاز است که لایه لایه روی هم قرار گرفته و باید لایه رویی برداشته شود تا نوبت به لایه زیری برسد تا در نهایت دست ما به مغز پیاز، که محکم‌ترین لایه پیاز است، برسد.  

همانگونه که ما هنگام پوست کندن پیاز اشک می‌ریزیم، قوه حافظه و خصوصا روند یادآوری ما انسان‌ها نیز چنین است؛ اشک ما را در می‌آورد.  

عده ای در این هنگام چشم‌ها را بسته و صورت خود را در هم می‌کشند، زیرا دردآور است. او اضافه می‌کند که من خیلی زود از کندن پوست پیازها دست کشیدم، طوری که اینک به هنگام کندن پوست پیاز ندای آن را در گوش‌هایم می‌شنوم و هنوز هم از آن وحشت دارم. 

 

 

برچسب‌ها: