آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 2
در حال خواندن 0
خواندم 3
دوست داشتم 29
دوست نداشتم 0

شکار و تاریکی

امتیاز محصول:
(3 نفر امتیاز داده‌اند)
دسته بندی:
داستان جهان
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
156504
شابک:
9786009585885
انتشارات:
موضوع:
داستانان ژاپنی قرن 19
زبان:
فارسي
جلد:
نرم
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
108
طول:
19
عرض:
12.5
ارتفاع:
0.7
وزن:
101 گرم
قیمت محصول:
1,150,000 ریال
افزودن به سبد خرید
افزودن
درباره شکار و تاریکی:

درباره کتاب:

رمان «شکار و تاریکی» اثر «ادوگاوا رانپو»، نویسنده سرشناس ژاپنی با ترجمه محمود گودرزی از سوی انتشارات چترنگ منتشر شد. گودرزی کتاب را از نسخه فرانسه که توسط «ژان کریستیان بوویه» ترجمه شده، به فارسی بازگردانده است.

در پشت جلد این کتاب آمده است: 

«روزی فرا می رسد که او دیگر نمی تواند فقط به رمان قناعت کند. او که از دنیا و حقارت آن بیزار بود، در نویسندگی پناهگاهی یافته بود که در آن شکوه و جلال تخیلش را به نمایش بگذارد و به همین دلیل رمان نویس شده بود. اما حالا حتی کتاب ها هم برایش سخت کسالت آور شده بودند؛ با کدام محرک تازه از چنگ ملال می گریخت؟ جنایت. چیزی جز جنایت باقی نمانده بود. در برابر چشمان خسته او منتظر دنیایی قرار گرفت که در آن تنها لرزش خوش جنایت باقی مانده بود.»

ادوگاوا رانپو (1894 – 1965) با نام اصلی «هیرائی تارو» بنیان گذار ادبیات پلیسی در ژاپن است. او از سال 1922 به سبک نویسندگان محبوبش «آدگار آلن پو» و «کانون دویل» کتاب می نویسد و خیلی سریع با نام مستعاری که ادای دینی است به پو، به شهرت می رسد. او به رغم تمایل افسانه وارش به گریختن از چنگ ناشران، نویسنده ای پرکار است؛ 44 داستان کوتاه، 31 رمان و از بعد سال 1935 همان مقدار داستان کوتاه نشان از فعالیت و شوق این نویسنده دارد.

در «شکار و تاریکی»، درام ظریفی که ابریشم و خون را به هم گره می زند، راوی، خود رانپو، که محسور زیبایی همسر مقتول شده است، علاقه مند می شود معمای قتلی را که یک نویسنده دیگر رمان های پلیسی مرتکب شده است حل کند. این داستان مثل رمان های دیگر رانپو با منطقی استوار، فراز و نشیب های زیرکانه و نمایش سلیقه هایی بیمارگونه و وسواس آمیز پیش می رود.

در قسمتی از این کتاب می خوانیم: 

«رنگ پریده ولی مصمم، از جا بلند شد و اشاره کرد دنبالش بروم. همین حرکت ساده باعث شد قلبم به تپش بیفتد؛ داشتم پشت سرش می رفتم که متوجه ساعت مچی ام شد. مجبورم کرد آن را درآورم و برگشت و ساعت را روی میز گذاشت. سپس بی صدا از راهروی کوچکی که به ساختمان ژاپنی ختم می شد عبور کردیم. در اتاقی را که لابد اتاق خصوصی اش بود باز کرد و با حرکاتش به من فهماند که می ترسد، زیرا شخصی آنجا پنهان شده بود.»