آیا کتاب را خواندهاید؟
میخواهم بخوانم
در حال خواندن
خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست نداشتم
برابری در دموکراسی
امتیاز محصول:
(هنوز کسی امتیاز نداده است)
دسته بندی:
علوم اجتماعی و سیاسی
قیمت محصول:
1,200,000 ریال
افزودن به سبد خرید
درباره برابری در دموکراسی:
درباره کتاب:
دموکراسی نظامی نیست که بگوییم در اروپا شکل گرفت و تمام شد. دموکراسی در هیچ جای دنیا به کمال خودش نخواهد رسید. چیزی است که حاصل تناقض موجود در جامعه طبقاتی است و ذات جامعه بشری است، تناقض بین جمع و فرد، تناقضی است از بین نرفتنی، تناقضی که همیشه باقی خواهد بود و ادامه این تناقض، جناح بندی های جامعه و تشدید مبارزه بین جریاناتی خواهد بود که در پی منافع خودشان هستند.
چگونه در جامعه ای که دموکراسی طولانی و نهادینه شده دارد، جریانی مثل مک کارتیسم پیدا می شود و همه مسائل را تحت الشعاع قرار می دهد؟
آن نوع از دموکراسی که در امریکا شکل گرفته و نهادینه شده است، به همین صحبت من بر می گردد، دموکراسی کامل نبود و نیست. یعنی دموکراسی کامل به وجود نمی آید. به علاوه در امریکا دموکراسی ضعف های خودش را داشت. از این لحاظ که پایه دموکراسی در شهرهای کوچک، روستاها و در واحدهای جامعه امریکا خیلی قوی و مستحکم بود و شکل های دموکراسی را در دنیا -چه آن روز و چه امروز- به وجود آورده است، اما وقتی از سطح پایه، بالاتر می رویم شکل هایی از اداره جامعه به وجود می آید که مردم به آن دسترسی و تسلط ندارند و این جزو ضعف های دموکراسی است و به همین خاطر است که برخی دموکراسی را در رابطه با کشورهای بزرگ پیاده شدنی به حساب نمی آوردند و می گفتند دموکراسی مال شهرک های یونان و روم بوده که جغرافیای کوچکی داشتند. وقتی جامعه بزرگ می شود امکان کنترل مردم توسط ارگان های بزرگ و سراسری که شکل می گیرند در دولت های فدرال و دولت ملی ضعیف و ضعیف تر می شود.
در امریکا دولت فدرال دیگر از دسترس مردم ساده شهرهای کوچک خارج می شوند. به این دلیل که چه در دوره مک کارتیسم و چه در دوره اسمیت و چه در دوره اخیر- بوش- با تصویب قانون میهن پرستانه توانستند به متمم دوم قانون اساسی امریکا که هیچ کس حق ندارد به آزادی دست درازی بکند، ضربه بزنند و آن را زیر سؤال ببرند. به خاطر اینکه دموکراسی در پایه گسترش پیدا کرد ولی در رأس هرم و در سطح حکومت مرکزی از دموکراسی فاصله گرفت.
دموکراسی نظامی نیست که بگوییم در اروپا شکل گرفت و تمام شد. دموکراسی در هیچ جای دنیا به کمال خودش نخواهد رسید. چیزی است که حاصل تناقض موجود در جامعه طبقاتی است و ذات جامعه بشری است، تناقض بین جمع و فرد، تناقضی است از بین نرفتنی، تناقضی که همیشه باقی خواهد بود و ادامه این تناقض، جناح بندی های جامعه و تشدید مبارزه بین جریاناتی خواهد بود که در پی منافع خودشان هستند.
چگونه در جامعه ای که دموکراسی طولانی و نهادینه شده دارد، جریانی مثل مک کارتیسم پیدا می شود و همه مسائل را تحت الشعاع قرار می دهد؟
آن نوع از دموکراسی که در امریکا شکل گرفته و نهادینه شده است، به همین صحبت من بر می گردد، دموکراسی کامل نبود و نیست. یعنی دموکراسی کامل به وجود نمی آید. به علاوه در امریکا دموکراسی ضعف های خودش را داشت. از این لحاظ که پایه دموکراسی در شهرهای کوچک، روستاها و در واحدهای جامعه امریکا خیلی قوی و مستحکم بود و شکل های دموکراسی را در دنیا -چه آن روز و چه امروز- به وجود آورده است، اما وقتی از سطح پایه، بالاتر می رویم شکل هایی از اداره جامعه به وجود می آید که مردم به آن دسترسی و تسلط ندارند و این جزو ضعف های دموکراسی است و به همین خاطر است که برخی دموکراسی را در رابطه با کشورهای بزرگ پیاده شدنی به حساب نمی آوردند و می گفتند دموکراسی مال شهرک های یونان و روم بوده که جغرافیای کوچکی داشتند. وقتی جامعه بزرگ می شود امکان کنترل مردم توسط ارگان های بزرگ و سراسری که شکل می گیرند در دولت های فدرال و دولت ملی ضعیف و ضعیف تر می شود.
در امریکا دولت فدرال دیگر از دسترس مردم ساده شهرهای کوچک خارج می شوند. به این دلیل که چه در دوره مک کارتیسم و چه در دوره اسمیت و چه در دوره اخیر- بوش- با تصویب قانون میهن پرستانه توانستند به متمم دوم قانون اساسی امریکا که هیچ کس حق ندارد به آزادی دست درازی بکند، ضربه بزنند و آن را زیر سؤال ببرند. به خاطر اینکه دموکراسی در پایه گسترش پیدا کرد ولی در رأس هرم و در سطح حکومت مرکزی از دموکراسی فاصله گرفت.
برچسبها: