آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 2
در حال خواندن 0
خواندم 1
دوست داشتم 34
دوست نداشتم 0

هانا آرنت (آخرین مصاحبه ها و دیگر گفت وگو ها)

امتیاز محصول:
(1 نفر امتیاز داده است)
دسته بندی:
فلسفه
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
136074
شابک:
9786002781765
نویسنده:
موضوع:
فلسفه
زبان:
فارسي
سال انتشار:
1394
جلد:
نرم
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
136
شماره چاپ:
1
طول:
21.4
عرض:
14.3
ارتفاع:
0.7
وزن:
163 گرم
قیمت محصول:
85,000 ریال
موجود نیست
درباره هانا آرنت (آخرین مصاحبه ها و دیگر گفت وگو ها):
درباره کتاب:

این کتاب مجموعه ای است از چهار گفت‌وگو با نویسنده و نظریه‌پرداز برجسته آلمانی در قرن بیستم که در سال های 1964، 1970 و آخرین آن پیش از مرگ او در سال 1973 انجام شده است.

عنوان های این کتاب به ترتیب عبارتند از : «چه چیز باقی مانده؟ زبان باقی مانده است»، «آیشمن به شکل وحشتناکی ابله بود»، «اندیشه هایی درباره سیاست و انقلاب» و «آخرین مصاحبه».

هانا آرنت در مصاحبه های خود درباره موضوعات مختلفی مورد پرسش قرار می گیرد؛ از زندگی خانوادگی، فرار از آلمان نازی، مسئله یهودیت، اروپای پیش از جنگ جهانی دوم و وضعیت در اروپای شرقی گرفته تا تفاوت میان فلسفه و تئوری سیاسی، جنبش دانشجویی در آمریکا، رهایی زنان، هولوکاست، زبان، محاکمه آیشمن در اورشلیم، چپ نو و...

این اندیشمند سیاسی که صریحا می گوید «فیلسوف نیست»، در گفت‌وگوهایش به تعریف خود از آزادی، تفکر انتقادی، دولت و مسوولیت پذیری می پردازد و معتقد است که همواره بین سیاست و فلسفه خصومت وجود داشته باشد، هر چند که امانوئل کانت از این قاعده مستثنی بوده است. او می گوید که نمی خواهد در این خصومت شریک باشد.

هانا آرنت ایده آل خود برای تشکیل دولت را مبتنی بر سیستم فدرالی می داند که به گفته او، «این مزیت را دارد که قدرت در آن نه از بالا و نه از پایین منتقل می شود بلکه به صورت افقی هدایت می شود، به گونه ای که واحدهای فدرالی بر یکدیگر نظارت دارند و همدیگر را کنترل می کنند».

او در مصاحبه سوم خود به سال 1970 بار دیگر اصطلاح «جهان سوم» را به باد انتقاد می گیرد و تاکید می کند که این اصطلاحی ایدئولوژیک و توهم است: «من واقعا اعتقاد دارم که جهان سوم دقیقا همان چیزی است که پیشتر گفته‌ام، یک ایدئولوژی یا یک توهم. آفریقا، آسیا، آمریکای جنوبی- اینها واقعیت است. اگر این مناطق را با اروپا و آمریکا مقایسه کنید، می‌توانید بگویید- اما فقط از این منظر-که آنها توسعه نیافته‌اند، و بدین طریق مدعی شوید که این یک مخرج مشترک مهم میان این کشورهاست. معهذا، موارد بی‌شماری وجود دارد که کشورهای این مناطق در این زمینه‌ها هیچ نقطه اشتراکی با هم ندارند، و واقعیت این است‌که تنها نقطه اشتراک آنها تقابلی است که با جهان دیگر پیدا کرده‌اند؛ این بدان معنی است که توسعه نیافتگی به عنوان یک فاکتور اساسی، یک پیشداوری اروپایی- آمریکایی است. خیلی ساده کل مسئله به نوع نگاه بر می‌گردد؛ یک مغلطه منطقی در این جا به چشم می‌خورد. سعی کنید به یک چینی بگویید که او متعلق به جهانی است که یک آدمِ قبیله بانتوی آفریقا نیز جزئی از آن است؛ باور کنید جوری غافلگیر می‌شوید که نگو و نپرس. تنها کسانی از گفتن اینکه جهان سومی وجود دارد منفعت واضح سیاسی می‌برند که روی پایین‌ترین پله ایستاده‌اند».