بن بست نویسنده
Writer's Block
وودی آلن
| وودی آلن در سال 1935 در محلۀ بروکلین شهر نیویورک متولد شد.
علایق کودکیاش معطوف به تماشای بیسبال، نمایشهای وودویل، خواندن داستانهای مصور و رمانهای پلیسی میکیاسپیلن بود. در همان نیویورک رشد کرد، در بارها و کلوبها ترومپت نواخت و به دانشگاه نیویورک رفت. وی پس از یک ترم دانشگاه را ترک کرد و به گروه نویسندگان شبکۀ CBN پیوست. بعد از مدتی تجربۀ شوخینویسی، در کلوبهای شبانه شوخیهای خودش را اجرا کرد. این کار به او اعتماد به نفس بازیگری و سپس کارگردانی داد.
محمدرضا اوزار
| محمدرضا اوزار متولد ۲۹ مرداد ۱۳۷۲ در تهران، مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه آزاد هنر و معماری تهران در رشتهی کارگردانی تئاتر کسب کرد. او برای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد رشتهی دراماتورژی تطبیقی و مطالعات اجرا در دانشگاه گوته فرانکفورت، به آلمان مهاجرت کرد. اوزار به عنوان هنرمند مستقل در آلمان، تجربهی همکاری با گروههای تئاتری مختلفی را در کارنامه ی خود دارد. وی همچنین به عنوان مترجم و دراماتورژ با گروههای تئاتری ایرانی در ارتباط است و همچنان به ترجمه در حوزۀ تئاتر و ادبیات نمایشی نیز میپردازد.
| مکس: مادرزنم خاطراتش رو مینوشت، خیلی تصویری مینوشت رابطهمون، بحثامون، اسمها، همهی اطلاعات، اون فکر میکرد کار رمانتیکی میکنه، یه شب زنم بهش گفت که داره برای تعطیلات میره مسافرت و یه کتاب برای ساحل میخواد، اونم فکر کرد یه جلد از کتاب هِنری جیمز رو که جلد چرمی داشت بهش داده ولی اشتباهاً دفترچهی خاطراتش که جلد چرمی داشته رو بهش داده بود، من باهاش بودم وقتی اونو توی ساحل خوند، یه تغییری درش به وجود اومد، یه تغییر فیزیکی، مثل وقتی که ماه کامل توی فیلمهای مرد گرگ نما بیرون میآد. اون سعی کرد خودشو غرق کنه، دوید سمت اقیانوس ولی فقط موفق شد مورد حملهی یه عروس دریایی قرار بگیره، نیشش زد، باعث شد لباش باد کنه، یک دفعه با اون لبها خیلی جذاب به نظر رسید، و من دوباره عاشقش شدم، البته که وقتی باد لبش خوابید، دوباره بهش حساس شدم.