آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 0
در حال خواندن 0
خواندم 1
دوست داشتم 14
دوست نداشتم 0

مرغ عشق میان دندان های تو

امتیاز محصول:
(هنوز کسی امتیاز نداده است)
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
116406
شابک:
9789643620714
انتشارات:
موضوع:
شعر اسپانیایی قرن 20
زبان:
فارسي
جلد:
نرم
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
139
طول:
21.6
عرض:
15
ارتفاع:
0.9
وزن:
170 گرم
قیمت محصول:
1,275,000 ریال
1,500,000 ریال
افزودن به سبد خرید
افزودن
درباره مرغ عشق میان دندان های تو:
درباره کتاب:


«مرغ عشق میان دندان های تو» عنوان مجموعه اشعار «فدریکو گارسیا لورکا» است که با ترجمه ی احمد پوری منتشر شده.

«فدریکو گارسیا لورکا» در ایران برای دوستداران شعر نامی است آشنا. چندین ترجمه از اشعار او در نشریات و یا به صورت کتاب چاپ شده و نمایش نامه های او به ویژه «عروسی خون» اجراهای متعددی داشته است. شاهکار شعری او «مرثیه برای ایگناسیوسانچز مخیاس» با ترجمه ی زیبای احمد شاملو بسیاری از دوستداران شعر را شیفته ی او کرده است.

احمد پوری درباره ی این کتاب می گوید: «ترجمه ی شعر لورکا دشواری های ویژه ی خود را دارد. سال ها پیش با دو دوست اسپانیایی درباره ی اشعار لورکا صحبت می کردیم. یکی از آن ها معتقد بود که ترجمه ی اشعار لورکا به زبان های دیگر کاری است بیهوده و از رنگ و بوی شدیدا محلی و اسپانیایی شعر او می گفت و اعتقاد داشت که فقط یک اسپانیایی زبان می تواند حلاوت و ظرافت شعر او را دریابد. دیگری که خود شاعر نیز بود و ترجمه های اشعار لورکا را در زبان فرانسه و انگلیسی خوانده بود، اعتقاد داشت که حس بسیار قوی شعری در سروده های لورکا می تواند به راحتی وارد زبان های دیگر شود و در دل ها نشیند. او معتقد بود که لورکا در چارچوب معنی و منطق در نمی آید. این حس شعر اوست که باید منتقل شود. شاید به اعتبار حرف این دوست بود که من جسارت ترجمه ی شعرهای لورکا را یافتم.»

این کتاب شامل 77شعر است که شعر «ترانه ی شکوه ای شیرین» از آن انتخاب شده:

مگذار هرگز از دست بدهم

شکوه چشمان تندیس وارت را

بوی غریب گل سرخی را

که نفس هایت برگونه ام می نشاند شب ها.

وحشت دارم از بودن در این ساحل

چون درختی بی شاخه، در حسرت

گل و برگ و جوانه ای

که گرما بخشد به اندوهم.

اگر گنج پنهان منی

اگر صلیب منی، زخم دهن گشوده ی منی

اگر سگی هستم و تو تنها صاحب منی،

مگذار هرگز از دست دهم

شاخه هایی را که از رودخانه ی تو گرفته ام

و برگ های پاییز غم زده ام را بر آن ها نشانده ام.
برچسب‌ها: