پیوندهای ناپیدا
"یوگنی الکساندر ویچ یفتوشنکو"، شاعر قرن بیستم روسیه، همزمان با تحصیل در مدرسه، در کارگاه شعر کاخ پیشاهنگان منطقهی "زرژینسکی" نیز فعالیت میکرد. مدتی بعد با مسئول ادبی انتشارات "مالادایا گواردیا" آشنا شد و با این نشریه به همکاری پرداخت. او نوشتن را به طور منظم از 16 سالگی آغاز کرد، اما منتقدان، شروع کار جدی یفتوشنکو را سرودن شعرهای "واگن" و "پیش از دیدار" در سال 1952 میدانند. اگرچه در بعضی از اشعار او رگههای ناسیونالیستی وجود دارد، اما دغدغهی یفتوشنکو در بیشتر موارد، درد مشترک انسانهاست. مجموعهی حاضر حاوی هایکوهای وی است که در آن، شاعر، خویشاوندی میان انسانها را بازگو میکند؛ این که میان قلبهای آدمیان، رشتههای نامریی محبت و عشق همیشگی وجود دارد و مرزها نمیتواند به این پیوندهای ناپیدا لطمهای وارد کنند. در این کتاب پس از درج بخشی از اتوبیوگرافی یفتوشنکو و مصاحبهای با وی، هایکوهایی با این عناوین فراهم آمده است: تو بزرگی در عشق؛ فراموشم کنید؛ چیزی از دست نمیرود؛ من دلم میخواهد؛ لبخندها؛ ترانهی سالوگ؛ وقتی که شعر قفل میشود؛ برای هاشا؛ به من میگویند؛ و نه من چیزی را نیمه نمیخواهم.