آشنایی با انواع رمان قسمت اول

رمانهای تاریخی:
رمانهایی درمورد اسکندر مقدونی یا ژآندارک میتوانند به اندازهی خیلی از رمانهای زرد ضعیف و سطحی باشند. اما رمانهایی هستند که با محتوای غنی تاریخی یا اسطورهای برای خواننده به شدت الهام بخش بودهاند.
برای نمونه به رمان جنگ و صلح تولستوی میتوان اشاره کرد.
در قرن بیستم رمانهای تاریخی برجستهای مثل گلادیاتورها اثر آرتور کوستلر(1939)، من کلودیوس اثر رابرت گریوز (1934)، شاه باید بمیرد اثر مری رنو (1958) میتوان اشاره کرد که این رمانها شامل تفسیر وقایعی با عبارات انسانی و خاص، مستند کردن واقعیتهای تاریخی یا کمک تخیل، و ایجاد همذات پنداری و تجربهی حسی و عاطفی فوری هستند.
در این لینک میتوانید رمانهای تاریخی خوبی انتخاب و مطالعه کنید.
رمان پیکارسک:
این نوع رمان که با عنوان رند نامه هم شناخته میشود در واقع نوعی وقایع نامه و یا شرح حال نویسی و در آن زندگی آدمی شیاد از طبقات پایین جامعه که در مشاغلی مانند خدمتکاری هستند روایت میشود که این افراد زندگی خود را بیشتر از راه شیادی و رندی میگذرانند تا کار.
این گونه ادبی در قرن 16 در اسپانیا به وجود آمده و بعد از آن در اروپا و کشورهایی مانند فرانسه، ایتالیا، آلمان، انگلستان هم این نوع ادبی را گسترش دادند و تا قرن 18 این نوع رمان به حیات خود ادامه داد.
قدیمیترین پیکارست مربوط به سلا 1553 میلادی با عنوان «عصاکش ترمیسی» است که نویسندهی آن گمنام است.
یکی از مشهورترین و تاثیرگذار ترین کتابهای پیکارست از دورهی باستان، «ساتیریکون» نوشتهی پترونیوس رومی است.
رمان ژاک قضا و قدری و اربابش هم از انواع رمان پیکارسک میباشد که میتوانید مشاهده و خرید نمایید
رمان سانتی مانتال (احساساتی)
سانتیمانتالیسم در واقع به قرن 18 بر میگردد. زمانی که گونهای خاص از روابط بین فردی به وجود آمده بود که در آن، محور اصلی روابط، خصوصا روابط مرد و زن مسائل جنسی بود و در نتیجه محتوای بسیاری از آثار ادبی را روابطی خارج از چارچوب روابط متعارف تشکیل میداد.
در این شرایط سانتیمانتالیسم برای مبارزه با به ابتذال کشیده شدن عشق و روابط عاطفی خلق شد. این نوع ادبی میخواست به عشق تقدس ببخشد و آن را از امری صرفا مادی و بی قاعده وقانون تبدیل به نوعی عمل معنوی و الهی کند.
شاید بتوان گفت که سانتی ماتنالیسم همان عنصری است که در ادبیات عامه پسند به وفور مشاهده میشود. یعنی احساسات گرایی شدید به گونهای که مخاطب را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد و از تمام ابزارهای ممکن برای این برانگیختن احساسات استفاده میکند. مخاطبان این نوع ادبی گروهای سنی خاص هستند.
بخشهایی از کتاب سرود کریسمس دیکنز توانایی او را در این نوع ادبی آشکار میکند با این وجود نمیتوان دیکنز را جز نویسندگان سانتی مانتال شمرد.
رمان گوتیک
اولین داستانهای گوتیک با آثاری مثل قلعهی اوترانتو اثر هوراس والپول و یا راهب متیو گریگوری لوئیس ظاهر شد.
این داستانها با صحنههایی از رمز و راز، وحشت و شگفتگی با «خردگرایی» قرن 18 مقابله میکردند. این نوع ادبیات در اواخر دههی 1700 به عنوان یکی از عجیبترین اشکال تاریک رومانتیسم ظهور کرد. و بخشی از جنبش بزرگتر رمانتیسم است.
نوعی رمانتیسم تاریک که با بیان ترس، روایتهای وحشتناک، عناصر ماورالطبیعی و مناظر تاریک و زیبا به نمایش در میآید. نکتهی قابل توجه این است که این نوع داستان همیشه با روحیهی تعلیق عمدی قواعد عادی مورد توجه قرار گرفته است. یک داستان گوتیک میخواهد به عنوان سرگرمی مبتکرانه در نظر گرفته شود. چرا که ترحم و وحشت احساساتی گذرا هستند که باید به خاطر خودشان، تا حدودی به طرزی انحرافی در ادبیات از آنها لذت برد.
یکی از رمانهای معروف با سبک گوتیک رمان معروف آنک نام گل نوشتهی اومبرتو اکو میباشد که خواندنش خالی از لطف نیست
رمان روانشناسی
این نوع رمان برای اولین بار در اوایل قرن هفدهم در فرانسه با کتاب پرنس دو کلوز اثر مادام دولافیت (1978) خلق شد. و در قرن بعد این رده رمان با کتاب مانون لسکو اثر آبه پره وو ادامه پیدا کرد. این نوع داستانی خود را به چند شخصیت محدود میکند که انگیزههای عمل آنها قابل بررسی و تحلیل است. در انگلستان رمان روان شناسی تا دورهی ویکتوریا ظاهر نشد تا زمانی که جورج الیوت اولین نماینده بزرگ آن شدو از آن زمان فرض بر این است که دغدغهی اصلی رمان نویس، تحلیل عملکرد ذهن انسان است، و از این رو بسیاری از بزرگترین داستان نویسان را باید در این حوزه دید. جنایت و مکافات داستایوفسکی بیشتر از اینکه به اهمیت اخلاقی یک قتل بپردازد به زوایای شخصیتی و روح قاتل میپردازد. علاقهی فلوبر به اما بواری کمتر به پیامدهای شیوهی زندگی او از نظر منطق مربوط میشود و بیشتر به الگوهای ذهنی او میپردازد. تولستوی در آناکرنینا یک مطالعهی وسواسی در مقیاس بزرگ از روانشناسی زنانه ارائه میدهد که در بررسی بی وقفهی خود تقریبا دردناک است.
رمانهای هنری جیمز از این جهت روان شناختی هستند که وقایع سرنوشت ساز در روح قهرمانها رخ میدهد و شاید جیمز بیش از هر رمان نویس جدی، بر آن بود تا رمانخوانهای عامی را متقاعد کند که «رویداد روانشناختی» کنش را تضمین میکند
رمان با موضوع آداب اجتماعی
ساختن تخیلی از مشاهده رفتار اجتماعی گاهی اوقات ارزش کمتری نسبت به رمانهایی دارد که ذهن انسان را حفاری میکنند. با این حال ژستهای اجتماعی معروف به آداب، هر چند سطحی به نظر برسند شاخصهای یک روح جمعی هستند و درخور توجه.
آثار جین آستن تقریبا به طور انجصاری به سطح اجتماعی یک طبقه از جامعه میپردازد و با این حال او هرگز متهم به کم عمقی در رمانهایش نشده. جامعهای که در آن یک رفتار خاص وجود دارد، زبان و ادبیات خاص در آن گروه جامعه وجود دارد و بیان احساس از ویژگیهای این نوع رمان محسوب میشوند. این گونهی ادبی در قرن بیستم به وفور نوشته شده است. کتاب مشتی گرد و غبار اثر اولین وو که اولین بار در سال 1934 منتشر شد بازگویی قدرتمند وو به عنوان یک رمان نویس از آداب و رسوم یک جامعه است و تراژدیهای شخصی صرفا اختلال موقتی در نظم جامعه است.
میتوان گفت یکی از وظایف یک رمان نویس در قبل آیندگان، آگاه ساختن آنها از کیفیت سطحی جامعهای است که او درش زندگی میکرده و عمق این دورهها که معمولا زودگذر است باید نگاشته و حفظ شود. در نهایت این گونه رمان به عنوان نمادی هنری از دورهی زندگی نویسنده در نظر گرفته شود.
رمان مکاتبهای
رمانهای ساموئل ریچاردسون برخاسته از حرفهی او یعنی کار در چاپخانه بود. مجموعهای از کتابهای تکنیکهای نامه نویسی برای خانمهای جوان.
عصر او نامهنویسی را هنری میدانستند که میتوان مراقبت ادبی متناسب با مقاله یا داستان را صرف آن کرد، برای ریچاردسون خلق رمان مکاتبهای مستلزم گامی صرف از دنیای واقعی به دنیای تخیل بود.
پاملا(1740) و کلاریسا (1748) ی او موفقیت خارقالعادهای کسب کردند و در سرتاسر اروپا مورد تقلید قرار گرفتند. رمان مکاتبهای با ریزش قلب آزادانهاش نمونه ای رمان رمانتیسم اولیه بود.
در قرن نوزدهم زمانی که هنر نامه نگاری هنوز از بین نرفته بود برای ویلی کالینز این امکان را به وجود آورد که داستان اسرارآمایز را در قالب تبادل نامه بیان کند.
تصور یک رمان پلیسی با استفاده از چنینن سبکی در قرن بیستم، زمانهای که نامه دیگر به قوت قبل نیست کمی مصنوعی تلقی میشود. و تلاشهای برای احیای این فرم رمان موفقیت آمیز نبود
جایگزین نامههای طولانی در قرن بیستم، ضبط نوار رونویسی شده است، همانطور که نمایشنامهی بکت، آخرین نوار کراپ نشان میدهد. وسیلهای برای بیان بیگانگی است تا ابزاری برای دیالکتیک. اما رسالهی ریچاردسون قدرتی دارد که به نظر میرسد ارتباط مستقیم با یک شخصیت داستانی، بدون دخالت ظاهری از جانب نویسنده ایچاد میکند.