از کاپ تا کیپ سفر به آخر دنیا

از کاپ تا کیپ با توضیحات نویسنده در مورد علت این تصمیم و چند سفر قبل از شروع این چالش آغاز میشود. و از زمان مکالمه با گینس برای اینکه این سفر به صورت رکورد ثبت شود کتاب صورتی اضطراری به خود میگیرد. و دقیقا حسی شبیه خواندن کتاب دور دنیا در 80 روز ژول ورن و محدودیت فاگ برای به موقع رسیدن را ایجاد میکند.

از کاپ تا کیپ بعد از اینکه گینس اعلام میکند در صورتی که این سفر 100 روزه تمام شود میتواند به عنوان رکورد ثبت شود شروع میشود. و خواننده همراه با رضا پاکروان تمام آن چالشها را درک میکند. و اضطرار 100 روز سفرو گذشتن از سه قاره و دیدن جنگهای داخلی و دست و پنجه نرم کردن با بیماری و خستگی و ... که بین رضا و دوستش هست به خواننده منتقل میشود.
از کاپ تا کیپ از اصول یک سفرنامهی حرفهای پیروی میکند. و قهرمان داستان با هیجان تمام سفر را روایت میکند. جملات ابتدایی کتاب این است: «مکاشفه در ساعت 8:45 دقیقه صبح یک روز سرد در ماه نوامبر رخ داد...من روی پل لندن زیر ابری غلیظ که بالای سرم خیمه زده بود از حرکت باز ایستادم...»
و بعد از این شروع ایدهی هیجان انگیز سفر در ذهن رضا ایجاد میشود و شروع به اجرایی کردن آن میکند. از ایجاد یک سایت، گرفتن اسپانسر و دوستانی برای کمک به کارهای فنی و تبلیغی و تحقیق در مورد جادهها گرفته تا مکالمه با گینس. استیو یکی از همکاران رضا که دورادور سایت رضا را دنبال میکند به او پیشنهاد میدهد که در این سفر همراهیش کند. رضا پاکرون از ساختاری منسجم برای روایت کردن داستانش استفاده میکند و شاید همین ساختار باعث شده که خوانندهی کتاب همراه رضا از زندگی عادی روزمره و دنیای کارمندی مرفه که هر روز به صورت روتین سرکار میرود و پول در میآورد و نسبتا امنیت و آسایش را زندگی میکند، به شروع سفر پرماجرا فکر کند... همانطور که آن پسر در اصفهان بعد از ملاقات با رضا تصمیم به سفر با دوچرخه به ترکیه گرفت.

مرحلهی اول این سفر شروع حرکت رضا و استیو از نوردکاپ است. آن صبحی که آنها سوار بر دوچرخه دستهایشان را به صورت نمادین به هم میدهند و سفر شروع میشود. بحثهای رضا و استیو از همان ابتدا بر سر فیلم گرفتن و یا غذا خوردنهای گاه و بیگاه رضا شروع میشود...
عبور از هر کشوری در این کتاب با توضیح در مورد اقلیم آب و هوایی، نوع نگرش مردم، دین آنها و برخوردهای اجتماعیشان شروع میشود. کشورهایی که از قبل از ورود دوستانشان و هرکس دیگری به آنها هشدار میداد از آن عبور نکنند و استیو هم در یکی از این کشورها از رضا جدا میشود و رضا تنها با دوچرخهاش وارد کشور شده و در کمال آرامش با مردمی مواجه میشود که نه تنها خشن نیستند بلکه بسیار مهمان نواز و مهربانند. و عبور از ایران که توصیفش جوری بود که خواننده انگار که با سرعت دوچرخه آن جادهها را طی میکند. و درگیری با آن موتور سوارها در شهرضا که تلخترین حادثه بودند. عبور از مصر و ملاقات با آن ژنرال مصری، داستان مدحت سودانی و داستان کودکان سنگ انداز اتیوپی همه جوری روایت شدهاند که انگار خواننده در حال تجربه کردن آنهاست.
عبور از بدترین جادهی دنیا، جادهی صحرای نوبی و جاده سنگلاخ شمال کنیا قسمتی از کتاب است که ناخواگاه روایت چنان با سرعت است که ذهن و روح خواننده هم با همان سرعت و هیچان و اضطرار همراه کتاب میشود.
کتاب از کاپ تا کیپ میتواند یک الگوی کامل سفرنامه نویسی باشد. کتابی که فراتر از خاطرات سفر و توصیف شهرها ست... روایتی مستحکم که هم مکتوب است و هم مستندی از روی آن ساخته شده. جذابیت این کتاب و کل این ماجرا اهمیت به محتوای این سفر است. یک تیم محتوایی رضا را برای عکس برداری و فیلمبرداری همراهی میکرد و یک گروه از دوستان رضا آنها را در وب سایتش همزمان با سفر رضا بارگذاری میکردند و برای خیریه کمک مالی جذب میکردند. و تمام این فیلمها مستند از کاپ تا کیپ را ساخت.