چرا برای نوشتن باید اتاقی از آن خود داشت؟

نطفه نوشتن کتاب ناداستان اتاقی از آن خود در دو سخنرانی ویرجینیا وولف در سال 1928 در دو کالج نیوهام و گرتن برای زنان در دانشگاه کمبریج شکل گرفت. بعد از این سخنرانیها که متنی از آنها نمانده، وولف مقالهای را با عنوان زن و داستان نوشت، اما بعد چندین ماه در بستر بیماری برای ویرایش و بازبینی آن وقت گذاشت تا اینکه کتاب به همین نامی که میشناسیم کامل شد.
او در این کتاب معروف به وضعیت زنان و به ویژه زنان هنرمند پرداخته است و مدعی است یک زن برای نوشتن باید پول و اتاقی برای خود داشته باشد. زنان در نوشتههایشان کمتر ارائه میشوند، زیرا فاقد امکانات مالی و دسترسی به تحصیلات ویژه مردان هستند. وولف ادعا می کند که زنی که یک اتاق مخصوص خودش و پانصد پوند در سال دارد، میتواند حرفش را بزند و نیمی از پولش را کنار بگذارد. مسلماً در این روزها کتاب بهتری خواهد نوشت.
به گفته وولف، تعصب و ناکارآمدیهای مالی و تحصیلی قرنها مانع خلاقیت زنان شده است. او میگوید دلیل اینکه تعداد زنان رماننویس تا پیش از قرن بیستم کم بوده بهطور کلی ساختار خانه و خانواده است؛ نوشتن در اتاق نشیمن آسان نبوده و نیست.
برای نشاندادن این امر، نمونهای را از خواهر بااستعداد اما بیسواد فرضی ویلیام شکسپیر را ارائه میکند. کسی که به همهچیز به جز پیشپا افتادهترین وظایف خانگی دلسرد و بیانگیزه میشود و سرانجام خود را میکشد. وولف آثار زنانی را که بر آن سنت غلبه کرده و نویسنده شدهاند، تجلیل می کند؛ از جمله جین آستین، جورج الیوت و خواهران برونته، آن، شارلوت و امیلی.
وولف میگوید لزومی ندارد زنان خود را با معیارهای ادبی متداول، که اغلب مردانه است، منطبق کنند. بلکه باید معیارهای دیگری از آنِ خود فراهم کنند؛ باید زبان را بازسازی کنند تا سیالتر شود و قابلیت آن را پیدا کند که با ظرفیت بیشتری بهکار گرفته شود. چنین دیدگاهی از سوی ویرجینیا وولف رهنمونی تازه برای شکلگیری قلم زنانه در ادبیات شد که خود سرآمد آن بود.
در بخش آخر وولف پیشنهاد می کند که ذهنهای بزرگ بدون جنسیت هستند. بهعقیده او، آزادی فکری مستلزم آزادی مالی است و از مخاطبانش میخواهد که نه تنها داستان بنویسند، بلکه شعر، نقد و آثار علمی نیز بنویسند. وولف میگوید: «پیش از آنکه عمل خلاقه بهثمر برسد، باید در ذهن نوعی تعامل بین مرد و زن صورت بگیرد، پیوندی میان اضداد... باید آزادی وجود داشته باشد و همینطور آرامش.»
این کتاب که با نثری پرشور و ظریف نوشته شده همان قدرت توصیفی چشمگیری را نشان میدهد که در رمانهای وولف مشهود است و سبک محاورهای جذاب او را منعکس میکند. دیدگاه وولف در این کتاب خلاق، نوآورانه و اهل بازی و طنز است و با هزار طعنه و ترفند سنت را به بازی میگیرد؛ مخاطب را همدست خود میکند و واقعیت و خیال را درهم میآمیزد تا استدلال خود را به مؤثرترین شیوه ممکن ارائه دهد.
در بخشی از کتاب مینویسد: «شاید میتوانستیم بدون اعتمادبهنفس بیجا، انتظار زندگی خوشایند و افتخارآمیزی را در سایه یکی از مشاغل داشته باشیم؛ شاید میتوانستیم تحقیق کنیم یا بنویسیم؛ در مکانهای متبرک زمین پرسه بزنیم؛ روی پلههای پارتنون به تفکر بنشینیم، یا ساعت ده به دفتر کاری برویم و ساعت چهار و نیم با خیال آسوده به خانه برگردیم تا چند بیت شعر بسراییم.»
ویرجینیا وولف در سال 1882 به دنیا آمد و به عنوان یکی از مهم ترین فمینیستهای زمان خود شناخته می شود. با روحیه متفکر و حساسی که داشت، از جوانی رویای نویسندگی در سر میپروراند و از اینرو همیشه بهدنبال استقلال مادی و معنوی بود. او همچنین بهخاطر آثار داستانیاش، موجها، خانم دالووی، فانوس دریایی و ارلاندو شهرت دارد. وولف پس از یک مبارزه طولانی با بیماری روانی و افسردگی در سال 1941 خودکشی کرد.