تاریک و فسرده اما غنی

نگاهی به زندگی و شاهکار داستانی امیلی برونته
تاریک و فسرده اما غنی
سه خواهر با سه رمان مهم ادبیات انگلیسی قفسه‌های بسیاری از کتابخانه‌ها و کتاب‌فروشی‌های جهان را اشغال کرده‌اند. خواهران برونته امیلی، شارلوت و آن خالق رمان‌های بلندی‌های بادگیر، جین ایر و اگنس گری برای همیشه در ادبیات جاودانه خواهند ماند.

امروز سال‌مرگ امیلی برونته است. 

 

امیلی جین برونته با نام مستعار الیس بل متولد سی‌ام جولای ۱۸۱۸ در شهر ثورنتون یورکشایر انگلستان است و در ۱۹ دسامبر ۱۸۴۸ از دنیا رفت. رمان‌نویس و شاعری که فقط یک رمان به نام بلندی‌های بادگیر، اثری با خلاقیت زیاد در نمایش عشق و نفرت، نوشت. امیلی احتمالا بزرگتر از دو خواهر دیگرش بود اما آنچه از زندگی‌اش می‌دانیم بسیار کم و ناچیز است زیرا ساکت و محافظه‌کار بود و هیچ مکاتباتی از او به‌جای نمانده است. تنها‌رمانش هم نه‌فقط از راز زندگی پارسامنشانه او پرده برنمی‌دارد، بلکه آن را تاریک‌تر هم کرده است. 

 

زندگی امیلی

پدرش پاتریک برونته کشیشی ایرلندی بود. برادرش بران‌ول و خواهرانش شارلوت و آن بودند. پس از مرگ مادرشان در سال 1821، دخترها تا حد زیادی به حال خود رها شدند. به جز یک سالی که شارلوت و امیلی در مدرسه دختران روحانی در لنکشایر گذراندند، بیشتر آموزش‌ آن‌ها در خانه بود. در سال 1835، وقتی شارلوت برای معلمی به مدرسه خانم وولر رفت، امیلی او را به‌عنوان دانش‌آموز همراهی کرد اما از دلتنگی رنج می‌برد و تنها سه ماه در آنجا ماند. در سال 1838 امیلی شش ماه طاقت‌فرسا را ​​به عنوان معلم در مدرسه‌ای گذراند و سپس استعفا داد.

برای آنکه اعضای خانواده در کنار هم بمانند، شارلوت مدرسه دخترانه‌ای را در محل زندگی‌شان تأسیس کرد. در سال ۱۸۴۲ امیلی و شارلوت برای آموزش زبان‌های خارجی و مدیریت مدرسه به بروکسل رفتند. امیلی با وجود دلتنگی زیاد در بروکسل بهتر از شارلوت پذیرفته شد. درواقع طبیعت پرشور او نسبت به سردمزاجی شارلوت مقبول‌تر بود. اما با مرگ عمه‌شان، امیلی برای همیشه به هاورث بازگشت. 

 

سه خواهر شاعر

در سال ۱۸۴۵ سه خواهر متوجه طبع شاعری خود شدند و یک سال بعد به‌اشتراک، کتاب منظومی را با عنوان اشعار کورر، الیس و اکتون بل منتشر کردند و هرسه برای اولین بار از اسم مستعار استفاده کردند. هرچند که انتشار این کتاب در حدود ۵۰ پوند برای سه خواهر آب خورد، فقط دو نسخه از آن را فروختند. 

 

اقبال بد، اقبال خوب

در نیمه تابستان ۱۸۴۷، انتشارات جِی. کاتلی در لندن رمان بلندی‌های بادگیر را از امیلی و اگنس گرِی را ا ز آن پذیرفت اما انتشار این دو رمان تا وقتی که شارلوت رمان جین ایر را تمام کرد به تعویق افتاد. جین ایر خیلی زود اقبال گسترده‌ای یافت اما استقبال از بلندی‌های بادگیر چشمگیر نبود. منتقدان برخورد تندی با رمان داشتند و آن را زیادی وحشی، حیوانی و بدساخت دانستند. اما سرانجام راه خود را در ادبیات پیدا کرد و یکی از بهترین رمان‌های زبان انگلیسی شناخته شد. 

به‌فاصله کوتاهی پس از انتشار رمان، سلامت امیلی رو به زوال رفت. مدتی پیش بیمار شده بود اما حالا نفس‌کشیدن او با دشواری زیاد همراه بود و درد زیادی داشت. سرانجام در سال ۱۸۴۸ براثر ابتلا به سل از دنیا رفت. 

 

بلندی‌های بادگیر

امیلی برونته زمان زیادی را برای این رمان خیال‌انگیز صرف کرد. بلندی‌های بادگیر از نظر بار دراماتیک و نمای شاعرانه، پرهیز نویسنده از ارائه تفسیرهای شخصی و ساختار نامعمول به‌مراتب از آثار هم‌دوره خویش متمایز است. 

از نگاه ناظر گذشته‌نگر، که به‌نوبه خود شامل روایت‌های کوتاه‌تری است، تأثیر هیث‌کلیف بر دو خانواده ارنشاو و لینتون در منطقه‌ دورافتاده‌ای از یورکشایر در پایان قرن هجدهم بازگو می‌شود. هیث‌کلیف که از بدرفتاری و ازدواج با کتی ارنشاو  دچار تلخکامی است از ادگار لینتون مهربان و مرفه می‌گیرد و نقشه می‌کشد تا این انتقام تا نسل دوم آن‌ها هم تداوم پیدا کند. مرگ کتی در هنگام زایمان او را از رابطه عشق و نفرت با او رها نمی کند و این وسواس تا زمان مرگ او ادامه دارد. اما بالاخره ازدواج وارثان بازمانده ارنشاو و لینتون آرامش را بازمی‌گرداند.

 

تاریک و فسرده اما غنی

امیلی که در شوخ‌طبعی خشک و بی‌روح خواهرانش و تخیل خشن شارلوت با آن‌ها اشتراک دارد، خودش را از آن‌ها جدا می‌‌کند و از وقایع زندگی خود برای داستان‌گویی بهره نمی‌برد. او مانند خواهران خود صحنه‌ای محدود و با گروه کوچکی از شخصیت‌ها، کنش‌ها را بر اساس انرژی‌ پایه‌ای و ژرف عشق و نفرت می‌سازد که به‌شکل منطقی و اقتصادی پیش می‌رود اما از هم‌زمانی‌هایی که شارلوت به آن تکیه می‌کند استفاده نمی‌کند. همچنین از تشبیهات عاشقانه غنی یا الگوهای بلاغی دوری می‌کند و ارتباط مستقیم گفت‌وگوها را با موضوع برقرار نمی‌سازد. 

فضای تاریک و فسرده کتاب و ویژگی‌های خشونت‌آمیز شخصیت‌های آن برخی اعتراضات را در قرن نوزدهم برانگیخت. دوستان برادر امیلی، بران‌ول، بعدها در خاطرات خود نوشتند که برخی ویژگی‌های مردانه در رمان امیلی این ادعا را تاحدی تایید می‌کرد که بران‌ول نویسنده رمان یا بخشی از آن بوده است. اما چنین ادعاهایی هرگز نتوانستند معتبر شناخته شوند چراکه از آن سوی شارلوت مستقیما شهادت داده بود که نویسنده کتاب خود امیلی است.