آشنایی با لاسلو کراسناهورکایی؛ برندهی نوبل ادبیات 2025
لاسلو کراسناهورکایی، رماننویس و فیلمنامهنویس مجارستانی، یکی از چهرههای برجسته و خاص ادبیات معاصر است که به دلیل رمانهای پیچیده، ساختارشکن و سرشار از مضامین مالیخولیایی و دیستوپیایی شهرت جهانی دارد. آکادمی سوئد پس از بارها نامزدی جایزهی نویل ادبیات، در سال 2025، آثار او را در میان «وحشت آخرالزمانی»، «متقاعدکننده و رؤیاپردازانه» دانسته و بر «تأیید دوباره قدرت هنر» در آنها تأکید کرده و این جایزه را به وی اهدا نمودهاست.
کراسناهورکایی پیش از افتخار نوبل، جوایز مهم متعددی را کسب کرد، از جمله جایزه بینالمللی من بوکر در سال ۲۰۱۵، که او را به اولین نویسنده مجارستانی دریافتکننده این جایزه تبدیل کرد. وی همچنین در سال ۱۹۹۳ جایزه معتبر بهترین اثر ادبی سال آلمان (German Bestus Prize) را برای کتاب مالیخولیای مقاومت به دست آورد.
زندگی لاسلو کراسناهورکایی و تأثیرات: از مجارستان کمونیستی تا زیباییشناسی شرق

لاسلو کراسناهورکایی در سال ۱۹۵۴ در یولکا (Yulka)، شهری در جنوب شرقی مجارستان و نزدیک به مرز رومانی، متولد شد. او در رشته حقوق و زبان و ادبیات مجارستانی تحصیل کرد و پس از سالها کار به عنوان ویراستار، به طور جدی به نویسندگی روی آورد.
نقطه عطف زندگی او در سال ۱۹۸۷ رخ داد، زمانی که با بورسیه DAAD، مجارستان کمونیستی را ترک کرد و به برلین غربی مهاجرت نمود. او پس از فروپاشی بلوک شوروی، زندگی دورهگردی را در پیش گرفت و مدتهای طولانی را در آسیا، بهویژه در مغولستان، چین و ژاپن (کیوتو) سپری کرد. او دورههای قابل توجهی در کیوتو در سالهای ۱۹۹۶، ۲۰۰۰ و ۲۰۰۵ داشت.
این تجربیات، غنای فرهنگی چشمگیری به آثار او بخشید و باعث شد تا زیباییشناسی شرقی در برخی از متونش گنجانده شود و سبک نوشتاری و انتخابهای مضمونی او را تغییر دهد. او همچنان به بازدید از چین ادامه میدهد و جذب غنای فرهنگی آن است. در طول تکمیل رمان جنگ و جنگ در سال ۱۹۹۶ در برلین، کراسناهورکایی پیوند نزدیکی با شاعر آمریکایی، آلن گینزبرگ (Allen Ginsburg) برقرار کرد، که حمایت و مشاورههای ارزشمندی برای اتمام کتاب به او ارائه کرد. او همچنین کتابی درباره هرمان ملویل نوشت و شیفته آثار کافکا و بکت بود.
سبک منحصربهفرد لاسلو کراسناهورکایی: روایت با کاما

کراسناهورکایی برای خلق آثار لاسلو کراسناهورکایی از سبکی استفاده میکند که قوانین سنتی نگارش را به چالش میکشد:
جملات بیانتها: او میتواند صفحات کامل، گاهی تا ۱۴ صفحه، را بدون استفاده از نقطه بنویسد.
اولویت ویرگول: علامت نگارشی اصلی او ویرگول (کاما) است. این سبک، در حالی که خواندن با صدای بلند را دشوار میکند، به متن روانی و طبیعی گفتار میبخشد و وقتی خواننده وارد داستان میشود، متن کاملاً قابل فهم است و رمزآلود نیست.
تقلید از گفتار و تکرار: او دوست دارد به شیوهای بنویسد که مردم صحبت میکنند؛ به همین دلیل، در صورت نیاز کلمات را تکرار میکند و از جستجوی سینونیمهای اجباری که به نظر او ساختگی هستند، پرهیز مینماید.
نوآوریهای ساختاری: او به ابداع «دستگاههای ادبی» معروف است.
ابهام و نشانههای زمانی: او نیازی نمیبیند که جزئیات زیادی از طرح داستان را توضیح دهد و گاهی نشانههای زمانی را در داستانهایش قرار نمیدهد، که میتواند خواندن آثارش را چالشبرانگیز کند.
ابهام وجودی: وی در مرز ابهام حرکت میکند، بین امید و فریب، و بین یک وعده و یک فروپاشی اجتنابناپذیر.
او همچنین به صراحت درباره خطرات شهرت هشدار داده است: «هیچ چیز برای یک هنرمند خطرناکتر از موفقیت نیست... موفقیت هنرمندان را یا به عنوان انسان و یا به عنوان هنرمند نابود میکند، زیرا هنرمند موفق را از شرایطی که مبنای موفقیتش بودهاند، دور میکند.»
بهترین کتاب های لاسلو کراسناهورکایی و مضامین فساد و پوچی
کتابهای لاسلو کراسناهورکایی عمدتاً مالیخولیایی، دیستوپیایی و بدبینانه هستند. مضامین اصلی او شامل جهانهای آخرالزمانی، حضور شرّ غیرقابل ردیابی (مانند آثار بولانیو)، و انزجار شدید نسبت به کسانی که قدرت را در دست دارند، است. آثار او به عنوان «حکایتهای ناامیدکننده» توصیف میشوند که در آنها نیکی و نجابت ریشهکن شده است.
تانگوی شیطان (Satantango)

کتاب تانگوی شیطان که در سال ۱۹۸۵ منتشر شد، نقطه عطف کارنامه اوست.
مضمون: داستان در یک روستای مجارستانی در حال فروپاشی روایت میشود که ساکنان آن باید با دولتی سرکوبگر و نظارتکننده (به سبک کافکا) مقابله کنند. پس از شکست یک مزرعه اشتراکی، پلیس دو دوست قدیمی را برای جاسوسی از اهالی روستا به کار میگیرد. این داستان شامل شیادان، شارلاتانها و مدعیان دروغین است که جامعه بسته را فریب میدهند.
ساختار: این رمان دارای یک ساختار دایرهای ۱۲ فصلی است که فصلها به ترتیب از ۱ تا ۶ و سپس از ۶ به ۱ مرتب شدهاند.
ارجاع به کافکا: این کتاب با یک کتیبه از کافکا آغاز میشود: «ترجیح میدهم در حین انتظار اشتباه کنم.»
مالیخولیای مقاومت (The Melancholy of Resistance)

رمان مالیخولیای مقاومت در سال ۱۹۸۹ منتشر شد و در سال ۱۹۹۳ جایزه بهترین اثر ادبی سال آلمان را کسب کرد.
مضمون: به فساد سیاسی و قدرت مخرب ذهنیت اوباش میپردازد. ورود یک نهنگ تاکسیدرمی شده و یک دوک (شاهزاده) مرموز به شهر، هرجومرج و تخریب به همراه میآورد، و یک گروه ارتجاعی از این فروپاشی برای اعمال یک چرخش اقتدارگرایانه استفاده میکند. این اثر با طنز سیاه، عنصر پوچی به سبک بکت، و انزجار عمیق از صاحبان قدرت آمیخته است.
جنگ و جنگ (War and War)
رمان جنگ و جنگ در سال ۱۹۹۹ تکمیل شد.
مضمون: درباره کورین، یک بایگان فروتن است که تصمیم میگیرد به عنوان آخرین اقدام زندگیاش، از بوداپست به نیویورک سفر کند تا «جایگاه خود را در مرکز جهان» به دست آورد. او در بایگانیها یک حماسه باستانی زیبا در مورد جنگجویان بازگشته کشف میکند.
بازگشت وارون بنهایم به خانه (Baron Wenckheim’s Homecoming)
این رمان پیکاآرسک در سال ۲۰۱۶ منتشر شد.
مضمون: روایت وارونی است که پس از سالها تبعید در آرژانتین (جایی که تمام ثروت خود را در کازینوهای بوینس آیرس هدر داده بود)، با امید یافتن عشق قدیمی به مجارستان بازمیگردد. بازگشت او باعث موجی از سوءتفاهمها و حوادث مضحک میشود، زیرا اهالی روستا او را به اشتباه یک فرد خیرخواه ثروتمند میدانند که میتواند آنها را نجات دهد.
سیوبو به زمین فرود آمد (Seiobo There Below)
این مجموعه داستان در سال ۲۰۰۸ منتشر شد و ۱۷ روایت آن بر اساس دنباله فیبوناچی سازماندهی شدهاند. این اثر نقش زیبایی و آفرینش هنری را در جهانی که نسبت به آن کور است، بررسی میکند. این اثر از اسطوره ژاپنی سیچو الهام گرفته شده که باغی را محافظت میکند که هر ۳۰۰۰ سال میوههای جاودانگی میدهد.
هرتش ۰۷۷۶۹ (Hertch 07769)
این کتاب یک متن آخرالزمانی است که در یک شهر کوچک آلمانی میگذرد و تحت تأثیر آنارشی، قتل و آتشسوزی قرار دارد. این کتاب تقابل خشونت و زیبایی را در بستری که با میراث قدرتمند یوهان سباستین باخ گره خورده است، نشان میدهد. شخصیت اصلی آن کودکی سادهلوح و قدیسمآب (شبیه به شخصیتهای داستایوفسکی) است که تمام اعتماد خود را به قدرتهای پشت پرده شهر سپرده است.
تعقیب هومر (Chasing Homer)

کتاب تعقیب هومر یک نوولای مصور است که با همکاری هنرمندی به نام مکس نیومن و آهنگساز جاز، سیلوستر میخوس، خلق شده و دارای یک موسیقی کوبهای اورجینال است.
همکاری با بلا تار: زبان مشترک سینما و ادبیات
لاسلو کراسناهورکایی و بلا تار (Béla Tarr)، کارگردان مجارستانی، برادرن معنوی هم بودند. آنها در شش فیلم با یکدیگر همکاری کردند و در یک جهان مشترک، داستانهایی «ویرانگر، اسرارآمیز، متحرک، انسانی، شاعرانه و گاهی ترسناک» را روایت کردند.
تار که به خاطر استفاده از نماهای طولانی (long takes) در سینما مشهور است، از این سبک برای تکمیل جملات طولانی کراسناهورکایی استفاده میکرد. با این حال، کراسناهورکایی اعتقاد داشت که نیازی به اقتباس ادبی مستقیم از آثارش نیست؛ بلکه هدفش تحریک تخیل تار بود تا او بتواند اثر هنری دیگری را با زبان سینما خلق کند که با کتاب اصلی به گفتوگو بپردازد. مهمترین اقتباسها از بهترین کتاب های لاسلو کراسناهورکایی شامل تانگوی شیطان و هارمونی ورکمایستر و اقتباسی از مالیخولیای مقاومت هستند. همکاری آنها در سال ۲۰۱۱ با فیلم اسب تورین به پایان رسید.